هاشمی رفسنجانی، آیت الله خامنه ای و اپوزیسیون داخلی در آینه غبار آلود کشور
حسین زربخش حسین زربخش

 آغاز سخن:

بحران هیراشی قدرت در نظام جمهوری اسلامی ایران نشان می دهد که ساختار ناکارآمد نظام جمهوری اسلامی ایران در انبوهی از تضادهای داخلی خود سر در گم است. بنابراین سوالی که طبیعتاً پیش روی بسیاری قرار می گیرد این است که آیا بحران موجود برآمده از روند دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران است، که در آن رهبری جمهوری اسلامی ایران با اعلام مستقیم مبنی بر رأی بیست و چهار میلیونی به پیروزی شگرف دست یافته است. آیا بحران نظام جمهوری اسلامی ایران از این تاریخ ظهور  یافته است؟

بسیاری بر این باورند که بحران در هراشی نظام جمهوری اسلامی ایران از 22 خرداد 1388 خود نمایی کرده است؛ حال آنکه آیت الله خامنه ای در نماز جمعه تهران در 29 خرداد 1388 خود به صراحت گفته است که " در موارد متعددى با آقاى هاشمى اختلاف‏نظر" دارد و همچنین بنابه گفته او، محمود احمدی نژاد از روزهای نخست ریاست جمهوری خود تا به امروز با هاشمی رفسنجانی "هم در زمینه‏ى مسائل خارجى" و " هم در زمینه‏ى نحوه‏ى اجراى عدالت اجتماعى" و " هم در برخى مسائل فرهنگى" اختلافات عمیقی دارند.

مقاله موجود کوشش دارد تا در بررسی خود، در برهه های تاریخی مختلف این پوسته و غشاء اختلافات را شکافته تا به چرایی متن اختلافات آنتاگونیستی آنها پی ببرد. این مقاله همچنین کوشش دارد تا این موضوع را اعاده معنی کند که پس از عدم موفقیت جناح راست سنتی به همراهی الیگارشی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در یک دست کردن قدرت که با حذف گروهای داخلی نظام میسر می گردید، سبب پدید آمدن بحرانی بزرگتر گردیده که در آن موج سبز به رهبری میر حسین موسوی، گرانیگاه نهضتی عظیم گردیده که چه بسا در صورت پیروزی می تواند منافع بسیاری از صاحبان قدرت در نظام جمهوری اسلامی ایران، از جمله هاشمی رفسنجانی را نیز به خطر اندازد. همچنین روند همین موضوع نیز می تواند او را رهبری قدرتمند و بلامنازعه در میان اپوزیسیون داخلی و تا حدود قابل ملاحظه ای، نزد اپوزیسیون خارجی تبدیل سازد.

مقاله حاضر سپس کوشش دارد تا این موضوع را روشن سازد که در حقیقت اکنون ائتلاف تاکتیکی مجددی میان آیت الله خامنه ای در رأس جناح راست سنتی در یک سو و هاشمی رفسنجانی در سوی دیگر آن،پس از جدالی ناموفق – پس از دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری - در جریان است که در صورت بروز این ائتلاف تاکتیکی، نیروهای برشمرده از اپوزیسیون قدرتمند داخلی همچون میرحسین موسوی و مهدی کروبی( که با امکانات مالی و سیاسی رفسنجانی به میدان مبارزه و جدال فرستاده شده بودند ) از آنها عبور کرده و چه بسا در حال مقدمات پیگرد و عقوبت آنها نیز باشند.

 

از روستای بهرمان تا مجالست با آیت الله خمینی

در سال 1313 خورشیدی در روستای بهرمان کرمان کودکی بدنیا آمد که بعدها توانست تاریخ ایران و جهان را تا حدود قابل توجه ای تحت تاثیر خود قرار دهد و از خود نام و نشان جنجالی را بر جای بگذارد. او در عرصه سیاست نیز نوعی نبوغ فرصت طلبانه را از خود به نمایش گذاشت و تا آنجا پیش رفت که وی بسرعت به یکی از مردان کارساز قدرتمند سیاسی و اقتصادی در کشور تبدیل شد.

هنوز سن او به چهارده بهار نرسیده بود که از برای فراگیری آموزش علوم مذهبی عازم شهر مذهبی قم گردید و در آنجا در جلسات درسی که از سوی آیت الله خمینی اداره می شد، شرکت می جست. این نوجوان خوش سیما خود را بسرعت به آیت الله خمینی نزدیک کرد و در حلقه متلمذان او قرار گرفت و از همین جا بود که علاقه آیت الله خمینی به این نوجوان که از روستای بهرمان کرمان به شهر بزرگ مذهبی قم آمده بود، بیشتر و بیشتر می شد.

از همین شهر مذهبی بود که علی اکبر هاشمی بهرمانی مشهور به هاشمی رفسنجانی یکی از کارگزاران انقلاب اسلامی قرار گرفت و طولی نکشید که پس از سرنگونی نظام سلطنتی ایران آنچنان پتانسیلی را از خود در عرصه سیاست به نمایش گذاشت  که آیت الله خمینی، این مرد سختگیر را نیز وادار نموده بود تا به این مرد میانسال توجه ویژه ای نماید و او را مورد تحسین خاص خود قرار دهد، بطویکه بعدها نام و نشان جمهوری اسلامی ایران نیز با نام و نشان مردی که روزگاری نه چندان دور از روستایی دور دست بهرمان کرمان به مرکز مذهبی ایران آمده بود و در جرگه  این مردان قرار گرفت، هم آواز و هم طراز شد، مردانی که تلاش داشتند تا نظام مطلوب سیاسی- اقتصادی ِاسلامی خود را تأسیس کنند.

 

باری بدین ترتیب "خانواده اکبر هاشمی رفسنجانی چهار دهه پیش در سال 1337 شکل گرفت. او به خواستگاری دختری رفت که روزگاری عموزاده هایش در قم میزبان این طلبه جوان رفسنجانی شده بودند. اکبر هاشمی رفسنجانی که به قم آمد. با قراری میان پدرش و برادران مرعشی ( اکبر و سید کاظم) میهمان آنان شد و هر ماه پنجاه تومان به عنوان هدیه زندگی به آنها می پرداخت. آنان به زودی خانه ای جدید [ استیجاری] تهیه کردند که روبه روی منزل « حاج آقا روح الله » [ خمینی] بود و از همین جا روابط سیاسی در خانواده هاشمی زاده شد." 1

از اینجا بود که میان هاشمی رفسنجانی، داماد خاندان مرعشی و بیت آیت الله خمینی روابطی صمیمانه حاصل گردیدی و رفسنجانی از هر حادثه ای سعی کرد که تا خود را به وی نزدیک کند. 2

 

هاشمی رفسنجانی هنوز هم پنج سال پس از ازدواجش با عفت مرعشی نگذشته بود که همچنان به اتفاق سایر اعضای خانوداده خود در همان منزل استیجاری زندگی می کرد و با نوحه سرایی روزگار می گذرانیده است. اما حضور آیت الله سید روح الله موسوی خمینی – پس از درگذشت دو تن از آیات برجسته شیعه یعنی آیت الله بروجردی و آیت الله کاشانی 3 – در عرصه سیاسی ایران، لااقل منافع و شانس و اقبال گسترده ای را برای هاشمی رفسنجانی و خانواده او فراهم آورد. همین حادثه به محاذات رویدادهای دیگری که توانست نظام شاهنشاهی ایران را با چالش سخت و دشواری مواجه سازد.

اما ستاره اقبال هاشمی رفسنجانی در بحران مربوط به کاپیتولاسیون در بیت آیت الله خمینی بسی خوش درخشید. این حادثه سبب شد تا او مسئول فراهم آوری اطلاعات مربوط به آن شود. رفسنجانی از زبان خود این فرصت را در کتاب "امام خمینی به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانی" چنین بیان می کند: " قضیه کاپیتولاسیون یک قضیه مهمی است که نباید از آن زود عبور کنیم من به عنوان یکی از شاگردان امام جزء اولین آدمهایی بودم که خبر آن را آنهم از طریق رادیو های بیگانه شنیدم ، خدمت امام رفتم و خبر دادم امام قدری تحقیق کردند و فرمودند : « مسئله خطرناکی » است مرا مامور کردند و من رفتم تهران .....

در تهران خدمت آقایان فلسفی ، تولیت و سید جعفر بهبهانی پیام امام را رساندم و گفتم : ما اخبار پشت پرده این جریان را هرچه بیشتر و دقیقتر می خواهیم آقای بهبهانی از طریق یکی از نمایندگان مجلس سنا متن لایحه و اسناد مربوط را بدست آورد و به من داد . من دو روزی تهران ماندم و متن مذاکرات مجلس و جزوه کنوانسیون وین را تهیه کردم اخباری را هم مرحوم آقای تولیت در اختیار من گذاشت که مجموعاً با اطلاعات کاملی به حضور امام بردم . " 4

روند همین فرآیند به همراه با آشنایی و مراودات او با موتلفه اسلامی و سپس منابع مالی سرشار بازار که بصورت سخاوتمندانه و گشاده دستانه ای برای نهضت اسلامی به رهبری آیت الله خمینی سرازیر و هزینه می شد؛ چنین منابع مالی و سپس قدرت سیاسی - اقتصادی موتلفه اسلامی توانست زندگی محقرانه هاشمی رفسنجانی را نیز به طرز شگرف انگیزی دگرگون و متحول سازد.

منابع مالی و پول هایی که از سوی بازار و موتلفه اسلامی جمع آوری شده بود در پروژه های اقتصادی و بانکی قرض الحسنه سرمایه گذاری و یا به فعالیت های اقتصادی چون ساختمان سازی، تجارت، صادرات و واردات به بازار - که متحد تاریخی و استراتژیکی  روحانیون شعیه بود،- قرار گرفت. بطور مثال سازمان اطلاعات و امنیت کشور شاهنشاهی ایران معروف به ساواک در بخشی از گزارش خود بنقل  از منبع" 1585" به تاریخ " 21 مرداد 1350" به شماره گزارش " 107/12020" می نویسد: " هاشمی رفسنحانی در حال حاضر با شرکت چند نفر از بازاریان تهران مشغول کارهای ساختمانی و خرید و فروش زمین و ساختمان می باشند. " 5

همین سرمایه باعث انس و الفت و علاقه میان مردان مذهبی و سیاسی دیروز در جامعه روحانیون رادیکال شیعه شد و تقریباً توانست تا نیم قرن این پیوند را بصورت یکپارچه حفظ کرده و به آن نظم و جهت دهند.

پس از پیروزی  انقلاب اسلامی ایران، و آنگاه که آیت الله خمینی پس از حذف دولت لیبرال مذهبی بازرگان در آبان 1358  و سپس حکم به ارتداد اعضای جبهه ملی ایران در 25 خرداد 1360 و نهایتاً درگیری و جنگ مسلحانه میان سازمان مجاهدین خلق ایران و روحانیون رادیکال در 30 خرداد همان سال و با همراهی دیگر اپوزیسیون رادیکال چپ ایران، نظام جمهوری اسلامی ایران نهایتاً توانستند با حذف حزب توده ایران در بهمن 1361، بصورت قابل ملاحظه ای یکدست گردیده و روحانیون به رهبری آیت الله خمینی تمامی مناصب و اهرم های قدرت عمومی در کشور را یکی پس از دیگری در دست گرفتند و طبقه مطبوع اقتصادی آنها یعنی بورژوازی سنتی بازار نبض اقتصاد عمومی کشور را در کنترل خود در آورند . 6

بویژه آنکه این طبقه اقتصادی در آغاز جنگ ایران و عراق نقش بسیار مهی را برای روحانیون حاکم ایفاء می کردند. آماده سازی نیروها و تقبل بخشی هایی از هزینه های جنگ ایران و عراق نیز بر عهده همین طبقه اقتصادی قرار گرفت. طبقه ای که پس از سالیان متمادی به خواست دیرین و تاریخی خود یعنی فرار از پرداخت مالیات به دولت حاکم دست یافته بودند. 7

 

اخذ مالیات در دولت شبانی جمهوری اسلامی ایران

هنوز نظام نوپای جمهوری اسلامی ایران به درستی سر پای خود نایستاده بود که آیت الله خمینی در 30 خرداد 1358 در جلسه سخنرانى که على اردلان، وزیر اقتصاد و دارایى، و همچنین معاونان و مدیران كل این وزارتخانه در آن حضور داشتند. فرمان روشن و ساده ای را در ارتباط با موضوع پرداخت مالیات، به نفع سرمایه داری سنتی بازار صادر کرد، و خطاب به این دستگاه اجرایی تذکر داد: " مردم هم از روى رضا و رغبت مالیاتى كه براى حفظ خودشان است، براى حفظ سرحدات خودشان است، براى خودشان با رضا و رغبت مى‏دهند.- هر كسى- فرض كنید كه یك كسى گوسفند دارد، ده هزار گوسفند دارد، اگر یك نفر بیاید بگوید من اینها را حفاظت مى‏كنم، خوب، بداند این امین است و حفظ مى‏كند، این از روى رضا و رغبت به او اجرت مى‏دهد، چیز مى دهد كه حفظش كند. یك كسى كه خودش نمى‏تواند حفظ كند، آن اشخاصى كه بیایند بگویند ما حفظش مى‏كنیم، خودش از روى رضا و رغبت به او پول مى‏دهد... اما وقتى دیدند آنكه آمده است براى حفظ خودشان و براى حفظ مملكتشان براى حفظ دارایى‏شان، براى حفظ جانشان اینها دارند زحمت مى‏كشند، خوب، قهراً آدم وقتى دید یك كسى به او محبت مى‏كند، به او محبت مى‏كند؛ آن وقت مالیاتها را با رضا و رغبت و با صورت گشاده به آنها مى‏دهد." 8

 

بدیهی است که بخش قابل ملاحظه ای از این مبالغ نیز بر عهده بازار بود، قشری که پس از چند قرن توانست دولت مطبوعه خود را تاسیس نماید.  بویژه آنکه نظام جمهوری اسلامی توانست با قاطعیت منتقدان و مخالفان داخلی خود را از میان برداشته و آنها را از بین ببرد و نظام یکدستی را بسود روحانیون رادیکال و طرفداران خود و سرمایه داری سنتی بازار که از آنان بعنوان بازاریان متدین نام برده می شد، آماده سازد.

 بنابراین نظام جمهوری اسلامی ایران به سان حافظان منافع بازار در کشور شد. به سان شبان و چوپانی که گله ای را در جهانی که دور و بر او پر از گرگ سرمایه داری و استکباری است و خطراتی که همواره سرمایه، اموال و منافع آنها را تهدید می کنند، واقع شد. آیت الله خمینی در این زمینه اعتقاد داشت: " بازار باید حفظ كند اینها را. آقا مى‏نویسد مالیات نباید داد. آخر شما ببینید بى‏اطلاعى چقدر! آقا، ما امروز روزى نمى‏دانم چند صد میلیون ما الآن خرج این جنگمان است. روزى چند صد میلیون خرج جنگ را با سهم امام مى‏شود درستش كرد حالا؟ حالا ما مى‏توانیم مردم را همه را بنشانیم اینجا و به زور سهم امام بگیریم؟ سهم امام حالا به اندازه‏اى است كه همین حوزه‏ها را بگردانیم، بیشتر از این هم نیست، یك كمى اگر بیشتر باشد مى‏دهند به دولت. یكدفعه آدم بگوید كه نخیر، ما مى‏گوییم كه دولت مالیات نگیرد، سهم امام بگیرد. چه جور؟ از كجا بیاوریم سهم امام این قدر؟ ما از كجا سهم امام و سهم سادات پیدا كنیم كه دولت را اداره بكنیم، مملكت [ و جنگ] را اداره بكنیم " 9

 

آیت الله خمینی اعتقاد داشت که نظام جمهوری اسلامی ایران زمانی استوار و پایدار خواهد ماند و مصمانه به پیش خواهد رفت که پشتوانه آن همچنان همین طبقه اقتصادی باشد. طبقه ای که در طول چند قرن اخیر بویژه پس از تشکیل حکومت شیعه در امپراتوری صفویه، از هر گونه کمک و مساعدتی به روحانیون شیعه در ایران دریغ نورزیده بود و همواره بر این اعتقاد بود در صورتی که در پشتوانه نظام جمهوری اسلامی ایران- که خود آنرا مقدس و مطهر می نامید،- قرارداشته باشد، نه تنها هیچ قدرت خارجی، بلکه حتی هیچ یک از طبقات و قشرهای داخلی نیز نمی توانند این نظام را به لرزه درآورده و یا آنرا سرنگون کنند.

او صادقانه در جلسه ای که سید على خامنه‏اى، رئیس جمهور و میر حسین موسوى، نخست وزیر و دیگر اعضاى‏ هیأت دولت نیز حضور داشتند، گفت: " بازرگانانى كه مى‏توانند كارهاى بازرگانان متعهد، نه هرچیز، آنهایى كه در صدد این‏اند كه براى كشور خدمت بكنند، آنها را دستشان را باز بگذارید خدمت بكنند. و دنبال این نباشید كه هى هر چیزى را دولتى‏اش كنید. نه، دولتى در یك حدودى است، آن حدودى كه معلوم است، قانون هم معین كرده ولیكن مردم را شركت بدهید، بازار را شركت بدهید. " 10

او تلاش داشت دولت برآمده از بازار " آقاى رجایى، آقاى باهنر در عین حالى كه خوب، یكیشان رئیس جمهور بود، یكیشان نخست وزیر بود" 11 را برای خامنه ای رئیس جمهوری و میر حسین موسوی، نخست وزیر کشور مثال آورد که چگونه توانستند با پیوستگی و یکپارچگی خود و در مقابل مخالفان جمهوری اسلامی ایران و در میان روحانیون، نظام را به پیش ببرند. دولتی که زمزمه های اختلاقات از داخل آن به خارج درز یافته بود. او دولت برآمده از موتلفه اسلامی را نشان می داد که از دست فروشی تا ریاست دولت را صادقانه و صمیمانه در آن فضای ملتهب سیاسی و اجتماعی بنفع نظام تشکیل داده بودند، چگونه و با چه سهولتی طی کردند. او در این ارتباط گوشزد می کرد که " آقاى رجایى یك نفر آدمى بود كه دستفروشى [مى‏كرد] در بازار از قرارى كه گفتند. من در مطالعاتى كه در ایشان كردم به نظرم آمد كه از حال دستفروشى‏اش تا حال ریاست جمهورى، در روح او تأثیرى حاصل نشد. " 12

آنگاه تمامی عناصر نظام از صدر تا ذیل این نصایح رهبر خود و بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی ایران را شیوه و پیشه راه خود ساختند.

 

تغییر و دگردیسی در تعلقات طبقاتی هاشمی رفسنجانی

در روزگاری که همگان بیاد دارند حجت الاسلام علی اکبر هاشمی رفسنجانی، روحانی جوانی که بتازگی پا به میان سالی گذاشته بود چگونه در مقام مسئول مجلس شورای اسلامی سعی داشت از پشت تریبون مجلس همین موضوع را برای دیگر اعضای مجلس شورای اسلامی که به تازگی نوساناتی در حوزه های سیاسی و اقتصادی در آن مشاهده شده بود، به سمع آنان برساند و بگوید که برای حفظ و استمرار نظام جمهوری اسلامی ایران که خود نیز آنرا مقدس می نامید، باید چگونه از سرمایه داری سنتی بازار حمایت و دفاع کرد. او به تمامی کسانی که در مجلس شورای اسلامی ایران مشغول استماع سخنانش بودند چنین گوشزد کرد که : " ما در کارهای بیست ساله مان اگر برای مبارزه پول لازم داشتیم اینها [ تجار و بازاریان متدین ] بودند، اگر بستن بازار لازم بود، اینها بودند، ما باید اینها را حفظ کنیم، در آینده هم ما به اینها احتیاج داریم" 13

 

نظام جمهوری اسلامی ایران که هنوز تلاش داشت تا به پایان نخستین دهه عمر خود نزدیک شود و آنرا با موفقیت پشت سر بگذارد، به ناگاه با مشکلاتی در داخل مواجه شد. دوگانگی در میان روحانیون حاکم و به همان ترتیب دوگانگی در بعضی از مواد قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، بر عمیق شدن شکاف تاکتیکی در میان رجال سیاسی این نظام بیشتر افزود.

روحانیون مشارکت کننده در نظام جمهوری اسلامی ایران به استناد اصل 44 قانون اساسی کشور به دو گروه از گرایش اقتصادی، که هیچ گونه همزیستی مسالمت جویانه ای را در خود نمی دیدند، تقسیم شدند و اختلافات خود را به سرعت منتشر ساختند. عده ای از این گروه همچنان به اقتصاد متمرکز دولتی میر حسین موسوی، نخست وزیر محبوب آیت الله خمینی، اعتقاد داشتند، آنها حفظ کیان و نظام جمهوری اسلامی ایران و فروکاستن اعتراضات مردمی، بویژه طبقه متوسط ایران را که متواتراً فرودست می شدند را بر همین اساس و اسلوب، میسر می دانستند؛ حال گروه دیگری از روحانیون از جمله حجت الاسلام علی اکبر هاشمی رفسنجانی و حجت الاسلام سید علی خامنه ای و برخی دیگر از رجال و روحانیون حاکم و همچنین موتلفه اسلامی براساس منافع طبقاتی خود به اقتصاد غیر متمرکز دولتی اعقتاد داشتند.

تردیدی نیست که این دوگانگی روزی ناگزیر اقتدار و یکپارچگی نظام جمهوری اسلامی ایران را با مشکل و یا آسیب جدی مواجه می ساخت.

این تناقض پارادوکس برای برخی از کارشناسان قابل پیش بینی بود، همین دست تناقضات نیز برای برخی از رجال روحانی در نظام جمهوری اسلامی ایران نیز قابل تصور بود.

بدین ترتیب با انشعاب در جامعه روحانیت، این شکاف در آخرین روز سال 1366 به مرحله ای رسید که حاکمیت جمهوری اسلامی را به دو جناح متنازع تاکتیکی قدرت در داخل و در مقابل یکدیگر تقسیم کرد. 14

 اما یک عامل مهم در این میان وجودد داشت که میتوانست جدال و بحران در میان  این دو گروه را - که بسرعت به دو جناح متنازع در قدرت شکل می گرفت،-  مانع شود. آیت الله خمینی رهبر فرهمندی- برای هر دو گروه - بود که نظام جمهوری اسلامی ایران را بنیان گذاشت و توانسته بود با اقتدار خود در داخل و خارج از کشور موانع و خطرات را یکی پس از دیگری برداشته و یا لااقل ضریب خطر آنها را به حداقل ممکن برساند.

 

آیت الله خمینی در سخنرانی های خود با جدیت به این موضوع تاکید و در نهایت با این استدلال قاطع که " اسلام اگر اینجا سیلى بخورد، بدانید كه دیگر تا آخر سرش بلند نمى‏شود." 15 سعی می کرد جناح های داخل نظام را به خویش داری و پرهیز از هر گونه تنش دعوت کند.

بنابراین آیت الله خمینی با اشکال مختلف و با تمامی ابزارهای قدرتمندی که در دست داشت سعی می کرد تا از بروز هر گونه اختلافی که منجر به بحران و دشمنی در دستگاه های کشور می شود جلوگیری کند. برای مثال هنگامی که سیاست های اقتصاد متمرکز دولتی و اقتصاد جنگی دولت میر حسین موسوی مانع رشد بخشی از سرمایه داری سنتی بازار و همچنین نمایندگان سیاسی آنها یعنی روحانیون واقع شد و این گزینه باعث ایجاد سرفصلی از بحران در نظام جمهوری اسلامی ایران شد، وی در مقام پایان دادن به این بحران برآمد و گفت : " شما بدانید كه اگر ما دست به دست هم ندهیم، همه‏مان با هم نباشیم، زمینمان خواهند زد. مجلس را زمین مى‏زنند، دولت را زمین مى‏زنند، روحانیت را زمین مى‏زنند، همه زمین مى‏خورند. پس عقل اقتضا مى‏كند كه ما الآن مشكلات را تحمل كنیم." 16

آیت الله خمینی استمرار بحران و حذف دولت میر حسین موسوی را تقبیح می کرد و صراحتاً می گفت  در صورت پیروزی گروه آیت الله خامنه ای در مقام رئیس جمهوری، خود وی نیز در پروسه بعدی توسط اپوزیسیون و مخالفان داخلی نظام کناری گذاشته خواهد شد و این سیکل نظام جمهوری اسلامی ایران را به شکست کامل خواهد رسانید. او در ادامه افزود: " حالا از اول كى از همه ضعیفتر است براى این كار؟ به روحانیت حمله كنیم، نه. به مجلس، نه به دولت باید حمله كنیم، حالا به دولت. مجلس را وادار مى‏كنند به دولت- عرض مى‏كنم- روحانیون را وادار مى‏كنند به دولت، بازار را وادار مى‏كنند به دولت، همه جا به دولت. خوب دولت از بین رفت، فردا مى‏آیند سراغ شماها فردا مى‏روند سراغ رئیس جمهور و- نمى‏دانم- مجلس. همه اینها مسائل، مسئله دولت نیست. مسئله، مسئله اسلام است. من این را براى خاطر اینكه، آقایان توجه بكنند و براى خاطر اینكه، تكلیفى را ادا كرده باشم عرض كردم. و امیدوارم كه خداوند به همه ما توفیق بدهد كه همه‏مان با هم در رفع این گرفتاریها بكوشیم. خوب، اگر آمدند شكایت كردند، برویم سراغ رفعش. نرویم سراغ اینكه دولت را تضعیف كنیم یا برویم مجلس تضعیف بكنیم یا برویم اشخاص را چه بكنیم. این مسئله‏اى است كه من عرض كردم و من امیدوارم كه مؤثر واقع بشود در این آقایان. " 17

بدین ترتیب تمامی عناصر در جناح راست و چپ حاکمیت جمهوری اسلامی ایران، بر این نکته اعتقاد داشتند که در میان آنها، هیچ یک نمی توانند نقش رهبری فرهمندی چون آیت الله خمینی را در داخل و خارج از کشور- برای احزاب وابسته، چون حزب الله - داشته باشند. بنابراین هر گونه بحرانی که از داخل و یا  از خارج، نظام را به چالش می کشید، تنها با مساعدت و نظر او بود که حل و فصل می شد.

بصورت نمونه یکی از این بحران، مربوط به امتناع سید علی خامنه ای مبنی بر پذیرفتن میر حسین موسوی بعنوان نخست وزیر کابینه خود در مهر ماه 1364بود. بحرانی که نظام جمهوری اسلامی را در داخل و خارج از کشور تا مرحله زمینگیر شدن به پیش برد، اما این اقدام آیت الله خمینی و دستور مبرم وی بود که بر این بحران حاد نقطه پایان نهاد. 18

 

پس از درگذشت آیت الله خمینی در 13 خرداد 1368، ائتلاف قدرتمندی میان جناح راست و موتلفه اسلامی توانست جناح چپ حاکمیت را از مراکز قدرت به حاشیه رانده و حتی شرایط را آنگونه برای آنها سخت و پیچیده سازد که جناح چپ نتواند تا 5 سال باقی مانده به انتخابات هفتمین دوره ریاست جمهوری ایران در خرداد سال 1376، حتی یک بیانیه ساده را صادر و منتشر کند.

در ائتلاف قدرتمندی که در آستانه بحران حذف آیت الله حسینعلی منتظری از سال 1367 تا مرگ آیت الله خمینی در 13 خرداد 1368 بوجود آمد، نظام جمهوری اسلامی ایران را به شکل حائز توجه ای دگرگون ساخت. با مساعدت موتلفه اسلامی و با کوشش های هاشمی  رفسنجانی؛ حجت الاسلام سید علی خامنه ای، از مقام تشریفاتی ریاست جمهوری به مقام رهبری جمهوری اسلامی ایران و خود هاشمی رفسنجانی نیز از مقام ریاست مجلس شورای اسلامی به ریاست جمهوری اسلامی ایران دست یافتند. قانون اساسی با تغییرات اندکی که تحول یافته بود، قدرت جناح راست را بیش از گذشته تحکیم بخشید و ابزار لازمه را در اختیار جناح راست روحانیون و موتلفه اسلامی و اطرافیان آنها قرار داد.

بنابراین حجت الاسلام سید علی خامنه ای و سپس حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی بر اساس قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مردان نخست و دوم این نظام شمرده شدند.  بدین ترتیب پس از درگذشت آیت الله خمینی، دو شخصیت مذهبی و سیاسی در نظام جمهوری اسلامی ایران مصادر امور را در اختیار خود داشتند  و در ویترین این نظام به چشم می آمدند.

لیکن این روند سیاسی نیز دچار تغییرات و دگرگونی های دیگری شد و بدین ترتیب این ائتلاف قدرتمند دیری نپاید که براساس منافع طبقاتی و اقتصادی با چالش های فاحشی مواجهه گردید. رفسنجانی که خود بخش مدافع سرمایه داری سنتی بازار بود به ناگاه تغییر مسیر داده و خود را از خط جناح راست به کناری کشید. وی در یکی از مصاحبه خود جدا شدن از خط مسلط سرمایه داری سنتی بازار را به نمایش گذاشته و گفت: " اگر طرحهایی نیاوریم که یک چیزی وارد بازار کنیم، باید همین جور زنگی کنیم، این هم ادامه پیدا نمی کند، والله پیدا نمی کند." 19

هاشمی رفسنجانی عملاً با این بیان شفاف خود، به صراحت روشن ساخت که از اردوگاه جناح راست عبور کرده و برای خود استراتژی و دکترین جدیدی در حوزه سیاسی و اقتصادی نظام جمهوری اسلامی ایران دارد. بدین ترتیب این رویکرد باعث شد که جناح راست به دو بخش راست سنتی به رهبری آیت الله سید علی خامنه ای که هنوز در همان اردوگاه سرمایه داری سنتی بازار باقی مانده بود و در طرف دیگر آن علی اکبر هاشمی رفسنجانی با گرایش سرمایه داری کمپرادور اسلامی، در رأس جناح راست میانه، تقسیم شوند.

چنین شکاف و تغییر مسیری بار دیگر جناح راست را با بحرانی دیگر مواجه ساخت، بحرانی که از صدر تا ذیل نظام جمهوری اسلامی ایران را فراگرفت. این شکاف عمیق حتی به لایحه های پایینی نظام نیز کشیده شد.

از این پس نگاه های شک برانگیز جناح راست نظام جمهوری اسلامی ایران را فراگرفت. در این نگرش، آیت الله سید علی خامنه ای تصور می کرد که هاشمی رفسنجانی در حال تبانی و توطئه بر علیه اوست تا بلکه ریاست و رهبری  نظام جمهوری اسلامی ایران را در دست گیرد.

آیت الله خامنه ای می دید که چگونه هاشمی رفسنجانی سعی دارد گروه تکنوکرات خود را ساخته و آنرا سازماندهی کند. نظام جمهوری اسلامی ایران که تا آن روز براساس شایسته سالاری های ایدئولوژیکی شکل گرفته بود با بدعتی جدید از سوی رفسنجانی مواجه شد. هاشمی رفسنجانی توانسته بود بواسطه جمع آوری گروهی از تحصیلکرده ها حول خود، کارگزاران سازندگی را راه اندازی کرده تا بلکه از این طریق بتواند، طبقه متوسط شهری ، بویژه قشر تحصیلکرده را مجذوب خود سازند.

روزنامه دولتی ایران، مصاحبه علیجانی، با رادیو فرانسه را در باره کارگزاران سازندگی اینچنین بیان می دارد: "« از نظر ساختار طبقاتی و اقتصادی، کارگزاران حداکثر استفاده را از رانت های دولتی در کسب قدرت و ثروت انجام داده اند.»

علیجانی در باره تفکر کارگزاران مدعی شد: « در عرصه اقتصادی به توسعه اقتصادی با پذیرش درصد مهمی از ریخت و پاش و فساد مالی و توسعه همراه با دولت متقدر معتقدند و البته به لحاظ قتصادی هم، به کارهای خدماتی و صنعتی،بیشتر از تجاری بهاء می دهند. در عرصه سیاسی، به دیپلماسی پنهان بیشتر معتقدند تا به شفافیت یا به تعبیری به رقابت محدود و مشارکت تشریفاتی، همچنین به مردم سالاری محدود معتقدند و آزادی دوچرجه سواری [ و یا پوشیدن دامن گشاد و مانتو به جای چادر20] برای آنها، مهمتر از آزادی سیاسی است. در عرصه فرهنگی هم، با برخی از به اصطلاح جناح تمامیت خواه [ راست سنتی] مخالفند، حال به تعبیری می شود گفت، نوعی شبه نوگرا با حجاب مذهبی.» " 21

هاشمی رفسنجانی حتی پا را از این فراتر گذاشت و در خطبه های دوم نماز جمعه تهران بتاریخ 23 مهر 1367 در مقام رئیس مجلس شورای اسلامی، عملاً خواستار جذب این گروه از تحصیلکردگان خارج از کشور شد. او به صراحت اعلام داشت: "صدها هزار نفر افراد تحصیل کرده، در خارج از کشور داریم، اگر شرایط را مناسب کنیم و مقداری تنگ نظری ها و سخت گیری را از خودمان با این تصور که این نیازها متخصص اوایل انقلاب بود و این روزها دیگر نیازی به این شرایط نداریم، دور نماییم، می توان آنها راجذب کنیم." 22

هاشمی رفسنجانی برای بهاء دادن به این دکترین خود، تلاش کرد تا برخی از نیروهای کارگزاران سازندگی را از این دست و از این قشر از نیروهای اجتماعی جذب کند. سپس او تلاش کرد تا نگاه های خود را به سرمایه ایرانیان خارج از کشور متوجه سازد. یعنی کسانی که وابستگی بیشتر آنها به نظام پیشین سلطنتی مشخص بود. در همین راستا وی بواسطه معتمدان خود تلاش کرد تا با این دست از نیروها نزدیک شود و از آنها دعوت کند تا بخش هایی از سرمایه و صنایع خود را برای ایجاد تولید و اشتغال به کشور وارد کند.

 

چنین دگردیسی آیت الله خامنه ای را در رأس جناح راست به سختی می آزرد و به همان تناسب نیز باعث پریشانی بازاریان متدین کشور – که اقتصاد عمومی کشور را دست داشتند،- می شد. اما هاشمی رفسنجانی می دانست که در آن برهه مشخص زمانی، پایگاه قدرت در نظام جمهوری اسلامی ایران بی شک در سازمانی است که دست تمامی این گروه ها و عناصر داخل نظام جمهوری اسلامی ایران را گرفته است. بنابراین واقعیتی که برای هاشمی رفسنجانی در این میان حائز توجه بود، این است که – در آن برهه،- گرانیگاه قدرت در جناح راست سنتی، نه آیت الله خامنه ای، بلکه در موتلفه اسلامی است، پس باید با این گروه به گفتگو نشست.

 

تلاش برای حذف رفسنجانی از مقام دومی نظام جمهوری اسلامی ایران

هنگامی که تابستان داغ و پر تلاطم 1375 ایران در حال سپری شدن بود، هاشمی رفسنجانی از طریق معتمدان و نزدیکان خود در تلاش بود تا بلکه بتوان اصل 114 قانون اساسی کشور را تغییر داده و شرایط را برای استمرار طولانی مدت ریاست جمهوری خود مهیا سازد؛ این خواست وی با مخالفت سر سخت جناح راست سنتی در ایران مواجه شد و آیت الله خامنه ای در رأس این گروه قرار گرفت، وی در اعتراض با ادامه ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی، آشکارا به مخالفت پرداخته و ناطق نوری از زبان خود بخشی از اعتراض وی را چنین منتشر کرد: " حضرت آیت الله خامنه ای در پیغام افتتاحیه به مجلس پنجم فرمودند بعد از پایان دوره [ دوم ] ریاست جمهوری حجت الاسلام و المسلمین آقای هاشمی رفسنجانی، شخصیت برجسته دیگری مسئولیت کارها را برعهده می گیرد. این عبارت مقام معظم رهبری نشان می دهد که معظم له می خواهند چنین ذهنیتی به وجود نیاید. به نظر من با تصریح مطلب از سوی مقام معظم رهبری، دخالت در این بحث و طرح آن به مصلحت [ نظام ] نمی باشد... در این زمینه هیچ اضطراری هم وجود ندارد که از بابت آن مجمع تشخیص مصلحت نظام در خصوص تمدید دوره ریاست جمهوری، قانون وضع کند. " 23

هاشمی رفسنجانی می دانست که در آن مقطع زمانی مهمترین مرکز قدرت که ابزارهای متعددی را برای اعمال قدرت در کشور در دست داشتند، نه رهبر انقلاب اسلامی، بلکه موتلفه اسلامی است. هاشمی رفسنجانی به این موضوع اطمینان داشت و بارها نیز آنرا تکرار کرده بود.

بنابراین با چنین نگرشی بود که هاشمی رفسنجانی رو به سوی کانون قدرت کرد و تلاش داشت تا موتلفه را به پذیرش استمرار ریاست جمهوری خود و تغییر اصل 114 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، ترغیب کند.

تلاش رفسنجانی نتیجه ای نداد و موتلفه اسلامی نیز بشدت با انتخاب مجدد وی به مخالفت برخاست. از این روی " در اوج یک دل چرکینی در واپسین دیدار هاشمی رئیس جمهوری و شورای مرکزی جمعیت موتلفه [ اسلامی ]، او به آنان گفت: « ما با آقایان [ موتلفه ] از سی الی چهل سال پیش تا کنون کار کرده ایم و همواره راضی بوده ایم. در هر شرایطی دوستان موتلفه ای از همکاران خوب ما بوده اند و من روی [ مشارکت و کمک] آنها همواره حساب کرده ام». آنچه هاشمی در اسفند ماه 1375 به موتلفه گفت پیامی پر طعنه به حزبی بود که ناسپاسانه با تداوم  دوره ریاست جمهوری رفسنجانی مخالفت کرده " 24 بودند.

 

هاشمی رفسنجانی که بازی را تحقیقاً پایان یافته تلقی می کرد و چنین بود که فرمان خود را خطاب به کارگزاران سازندگی صادر کرد: چه به لحاظ انسانی و چه به لحاظ مادی با تمامی توان باید برای پیروزی محمد خاتمی، عضو مجمع روحانیون مبارز، از جناح چپ حاکمیت کوشید. بدین ترتیب در 24 فروردین 1376 کارگزاران سازندگی، طی بینانیه ای حمایت رسمی خود را از کاندیداتوری سید محمد خاتمی بیان داشتند. دو روز بعد هاشمی رفسنحانی حتی پا را از نیز فراتر گذاشت و هنگامی که زمزمه هایی پیرامون تقلب در انتخابات ریاست جمهوری از سوی جناح راست سنتی مطرح و منتشر شد، به میدان آمد و در خطبه های نماز جمعه تهران آنرا افشاء و به تقبیح آن پرداخت. رفسنجانی در هشداری سخت، واکنشی پرحرارت از خود نشان داده و در این باره گفت" واقعاً این خیانت قابل بخشش نیست و من امروز هیچ گناهی را بدتر از این نمی دانم که کسی به خودش حق بدهد که دست ببرد توی آرای مردم و یا جریان آن را منحرف کند." 25

 

در انتخابات خرداد 1376، علی اکبر ناطق نوری، کاندیدای برگزیده جناح راست سنتی شکست فاحش خود را در مقابل سید محمد خاتمی پذیرفت و خاتمی در جدالی نقس گیر، پیروز هفتمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در ایران شد.

اما این انتخابات چه ویژه گی داشت و به چه لحاظ برای هر دو گروه و در رأس آن برای آیت الله خامنه ای – به همراهی موتلفه اسلامی- از یک سو و هاشمی رفسنجانی در رأس جناح راست میانه از سوی، دیگر اهمیت داشت؟

جناح راست سنتی، بویژه آیت الله خامنه ای می دانست که با بدست آوردن قوه مجرئیه کشور، شخصیت دوم نظام جمهوری اسلامی ایران نیز در دستان اوست، بنابراین برای این جناح لازم و سرنوشت ساز بود تا به هر نحو ممکن آنرا تحت کنترل خود در آورند. در دست داشتن مقام نخست کشور به همراه کنترل بلاقید و شرط مقام دوم کشور و همچنین انتصاب در قوه قضائیه و به همان ترتیب انتخاب و یا انتصاب در قوه مقننه کشور را نیز هموارتر می ساخت. بنابراین رهبری و مقام اول کشور به راحتی می توانست تمامی قوای موجود در کشور را در دست داشته باشد. این روند به آیت الله خامنه ای و گروه تحت رهبری او این اجازه را می داد تا اقدام به یکدست کردن قدرت در کشور بکنند و همین امر می توانست بر اقتدار بیشتر داخلی و خارجی نظام جمهوری اسلامی ایران - تحت رهبری ولی فقیه-  بیافزاید.

هاشمی رفسنجانی نیز دقیقاً به این موضوع اشراف داشت و درست همین دست تحلیل را برای خود داشت. حال که رفسنجانی با اقدامات گشاده دستانه خود سبب پیروزی جناح چپ حاکمیت شده بود. آنرا پیروزی خود می دانست؛ چرا که همین حد جناح راست سنتی شکست فاحشی خورده بوده و زمینگیر شده بودند خود یک پیروزی بزرگ برای رفسنجانی بود.

هاشمی رفسنجانی بطور دقیق می دانست که محمد خاتمی فاقد هر گونه تجربه در ریاست بر دولت و قوه مجرئیه کشور است، او به خاتمی وعده داد که به وی کمک خواهد کرد

خبرگزاری فرانسه در خبر روز 4 خرداد 1376 خود متذکر شد رفسنجانی که تا ماه اوت در سمت خود باقی خوهدد ماند احتمالاً به خاتمی کمک خواهد کرد تا بار بحران با اتحادیه اروپا – پس از رای دادگاه برلین- را از دوش او بردارد.

 

رفسنجانی و دگردیسی در انتخابات سومین دوره خبره گان رهبری

بعد از انتخابات خرداد 1376، جناح چپ حاکمیت پس از یک دهه حاشیه نشینی و سپس بعد از 5 سال سکوت کامل قدرت را در دست گرفتند. پس از به قدرت رسیدن جناح چپ استحاله شده جمهوری اسلامی، برخی از استراتژیست های این گروه به این نتیجه رسیدند که به همان سهولتی که توانستند قوه مجرئیه کشور را بدست آورند به همان ترتیب نیز می توانند در انتخابات پیش روی سومین دوره مجلس خبرگان رهبری که قرار بود در اول آبان 1377 برگزار گردد، خواهند توانست به فتح کرسی های پر شمار آن نائل آیند. این رویکرد می توانست این نوید و اطمینان را به جناح چپ بدهد که می توان با حمایت گسترده که در میان مردم یافته بودند، رهبری نظام را نیز تحت انقیاد خود در آورند.

 

هاشمی رفسنجانی درست است که در پیروزی جناح چپ و محمد خاتمی نقش محوری را ایفاء کرده بود، اما او نیز به درستی می دانست که نمی خواهد نقش یک محلل و یا یک کارپرداز ساده را برای مجمع روحانیون مبارز در این میان بازی کند. بنابراین وی سعی کرد تا در پائیز 1377 و در آستانه انتخابات مجلس خبرگان رهبری وزن و مدیریت سیاسی خود را – در نظام و در کشور- به نمایش عمومی بگذارد.

در انتخابات مجلس خبرگان رهبری که جناح چپ در سودای خاطرات شیرین معاضدت و همکاری رفسنجانی و گروه کارگزاران سازندگی در پیروزی خود مسرور بودند و به حمایت های هاشمی رفسنجانی و گروه کارگزاران از خود اطمینان داشتند با ناگاه شاهد حادثه ای دیگر شدند که روند و سرنوشت سیر تحولات سیاسی در نظام جمهوری اسلامی ایران را به نحو فاحشی دگرگون ساخت. هاشمی رفسنجانی در رأس جناح راست میانه، ائتلاف با جناح چپ حاکمیت را در راستای منافع سیاسی، اقتصادی خود نمی دید. بنابراین با اشاره وی کارگزاران و حتی اعضای خانواده هاشمی، زیر پای سید محمد خاتمی را بسرعت خالی کرده و مانع پیروزی جناح وی در انتخابات سومین دور از مجلس خبرگان رهبری شدند.

پس از پیروزی جناح راست سنتی، فائزه هاشمی رفسنجانی به میدان خطابه آمد و با اشاره ای بدور از هر گونه تکلف و خجالت زدگی، و با عشوه گری خاص خود، پیروزی جناح راست سنتی در انتخابات سومین دوره مجلس خبرگان رهبری را شاد باش گفته و آنرا ناشی از مساعی رفسنجانی و گروه کارگزاران سازندگی معرفی کرد.  

طولی نکشید که او از پشت میز کارش در دفتر کارگزاران سازندگی این مطلب را تائید می کند و می گوید که" ما یک گروه معتدلیم بنابراین به هر طرف [ در حاکمیت] میل کنیم آن طرف پیروز خواهد شد." 26

 

رفسنجانی ماشین اصلاح نظام  و سیگنال سپاسگذاری

هنگامی که کارگزاران سازندگی قدرت خود را در عرصه سیاسی جمهوری اسلامی ایران به نمایش گذاشته و به آن فخر می فروختند، جناح راست سنتی در یک سناریو تحقیر آمیز سید محمد خاتمی را واداشتند تا در شنبه شب 25 مهر ماه 1377 در صفحه تلویزیون دولتی سرتاسری ظاهر شده و سر کرنش در مقابل رهبری نظام فرود آورد و مهر تائیدی بر حاکمیت جناح راست سنتی بر سومین دوره انتخابات خبرگان رهبری در آبان 1377بگذارد.  

بدین ترتیب جناح راست سنتی سعی کرد پس از پیروزی در انتخابات خبرگان رهبری در مقام قدردانی و سپاسگزاری، این سیگنال را به هاشمی رفسنجانی بفرستد که مایل است با حضور مجدد وی در رأس قوه مقننه کشور موافقت کند. چرا که هاشمی رفسنجانی نیز در برهه ای از سخت ترین زمان برای جناح راست سنتی نشان داد که می توانند به حمایت های او امید داشته باشند.

بنابراین جناح راست سنتی از خود انعطاف خاصی نشان داد و تلاش کرد برای کاهش رشد و نفوذ مجمع روحانیون مبارز و گروهای پیرامونی آن در جناح چپ حاکمیت، از رفسنجانی که - علاوه بر رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام،- ماشین اصلاح نظام بود استفاده شود و بدین ترتیب آنها راه را برای حضور و نفوذ هاشمی رفسنجانی هموار ساختند. یکی از نمونه های  بارز آن نیز انتخابات مجلس ششم در ۲۹ بهمن ۱۳۷۸ است که با مساعدت جناح راست سنتی در عرصه انتخابات مجلس ششم وارد شد. اما در این انتخابات نیز جناح راست سنتی با اعمال و دستکاری آراء تنها توانست وی را وارد مجلس شورای اسلامی کند. اما این بار او مورد حمله سخت و شدیدی قرار گرفت. این حمله نه از سوی جناح راست سنتی، بلکه از سوی جناح چپ و طرفداران مجمع روحانیون مبارز بویژه سعید حجاریان شکل یافته بود. هنگامی که در رأی مأخوذه واقعی، او نفر 30 بود با اعمال نفوذ وقدرت شورای نگهبان و دبیر آن آیت الله احمد جنتی با ابطال تعداد 700 هزار رای از آرای مردم تهران توانست وی را در میان نفر بیستم از نمایندگان برگزیده مجلس تهران بگنجاند. همین موضوع باعث شد تا جناح چپ دست به حمله گسترده ای بر علیه او بزند، جناح چپ حاکمیت منفعت طلبی او در انتخابات سومین دوره مجلس خبرگان، در آبان 1377 را از یاد نبرده بودند و دیدند که چگونه او با مصالحه و مماشات و سود جویی،  جناح چپ را در یکی از حساس ترین شرایط و برهه تاریخی و سیاسی ایران به بازی گرفته و در نتیجه آنرا به سهولت به جناح راست سنتی باخته و چطور حقیرانه در یک نمایش تلویزیونی محمد خاتمی را در شنبه شب 25 مهر ماه 1377 به صفحه تلویزیون آورده بودند تا بدین شکل باعث مزاح و مطائبه خود شوند. بنابراین تئوری سازان جناح چپ حاکمیت که گردا گرد سید محمد خاتمی جمع شده بودند در روند انتخابات و تقلب صورت گرفته برای ورود رفسنجانی در مجلس ششم شورای اسلامی، همان سناریویی را که برای هفتمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در نظر گرفته بودند به مرحله اجرا رسانیدند و در آن با کیش دادن یک مامور میان پایه از وزارت اطلاعات به غرب، تلاش کردند تا بار فشارهای روانی را بر علیه جناح راست افزایش دهند، این بار نیز همان سناریوی اجرا شده در دادگاه میکونوس را با کمی تغییرات بر علیه هاشمی رفسنجانی تکرار کردند. در اثنای همین بحران بود که ناگاه دادگاهی در کشور بلژیک تشکیل شده و بر علیه هاشمی رفسنجانی از سوی یک ایرانی اقامه دعوی شد.

درست همین که پرونده گشوده شد، طولی نکشید که سید حجاریان متهم اصلی این صحنه آرایی و معمار و مهندس جنگ روانی در جمهوری اسلامی ایران – که زمانی نقش موثر در سازماندهی وزارت اطلاعات این نظام داشت- شناخته شد و هدف سوء قصد قرار گرفت و تا آستانه مرگ نیز پیش رفت.

سیگنال بعدی در آستانه انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری در خرداد سال 1384 صورت گرفت. در این دوره نیز با فرستادن سیگنال های گمراه کننده ای از اردوگاه راست سنتی، رفسنجانی برای درهم شکستن اقتدار اردوگاه چپ حاکمیت مورد استفاده قرار گرفته و پا به میدان گذاشت.

در نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، در دور دوم که رفسنجانی خود را پیروز این رزم می دید و در مقابل محمود احمدی نژاد، چهره گمنام این نظام قرار داشت، بشکل تحقیر آمیزی در روند تقلبات انتخابات ریاست جمهوری به کناری گذاشته شد.

رفسنجانی که اسرار ناگشوده فراوانی را از داخل نظام جمهوری اسلامی ایران در سینه دارد و معتقد است "سینه من صندوق اسرار نظام" است، در اعتراض به تقلبات انجام گرفته در انتخابات ریاست جمهوری در تیر ماه 1384 و پس از دیدار با رهبر انقلاب، تنها به شکایت کردن و پناه بردن به خانه خدا در مکه بسنده کرد.

 

احمدی نژاد و مهندسی تسطیح در نظام جمهوری اسلامی ایران

پس از آنکه محمود احمدی نژاد با بوسیدن دست آیت الله خامنه ای، حکم تنفیذ ریاست جمهوری خود را از رهبر انقلاب اسلامی دریافت کرد تلاش کرد تا در دو جبهه به کار و کوشش بپردازد.

او نخست تلاش داشت تا بحران های داخلی و عناصری که به اصلاح طلبان حکومتی شهرت یافتند را از مدار خارج و آنها را به حاشیه براند، به همان ترتیب نیز با پرونده سازی های سهمگین و سنگین، تا آنجا که امکان داشت آنها را تحت پیگرد قضایی قرار دهد. احمدی نژاد در مورد دوم تا آنجا پیش رفت که حسین موسویان معاون رئیس مرکز پژوهشهای استراتژیک وابسته به مجمع تشخیص مصلحت نظام و عضو ارشد تیم مذاکره کننده هسته ای پیشین جمهوری اسلامی ایران- و نزدیک ترین فرد به هاشمی رفسنجانی – را در 11 اردیبهشت 1386 به اتهام جاسوسی در پرونده هسته ای جمهوری اسلامی ایران تحت پیگرد قرار داده و سپس سعید مرتضوی دادستان دادگاههای عمومی و انقلاب تهران، بسرعت اقدام کرده و خبر بازداشت حسین موسویان را اعلام داشت. دستگاه دیوانسالاری محمود احمدی نژاد بلادرنگ بدنبال آن، رفسنجانی و خانواده او را به فساد و چپاول گسترده سیاسی و اقتصادی در کشور متهم ساخت.

آیت الله خامنه ای نیز پا به پای احمدی نژاد حرکت کرد، بطوریکه در جلسه ای که سران نظام از جمله علی اکبر هاشمی رفسنجانی نیز حضور داشت، وی بدون ذکر نام، اما در اشاره ای صریح، وی را متهم به جاسوسی برای غرب کرد.

آیت الله خامنه ای در دیدار با نمایندگان هفتمین دوره مجلس شوراى اسلامی در 08 خرداد 1386 ازجمله گفت: " حالا ما به عنوان یك دولت، یك ملت، یك كشور، به صورت یكپارچه و یك تشكیلات حكومتى - نه به صورت یك گروه یا حزب معترضِ مسلح یا غیرمسلح در یك گوشه‏ى دنیا - ایستاده‏ایم و داریم این حرفها را مى‏زنیم و همه‏ى دنیا هم ما را بخاطر این ایستادگى تحسین مى‏كنند؛ ولى ناگهان از وسط جبهه‏ى ما - بخصوص از چادر و خیمه‏ى فرماندهىِ نظام - یك علامتى داده بشود كه ما با شمائیم! «یاایها الّذین امنوا لاتتّخذوا عدوّى و عدوّكم اولیاء ... تسرّون الیهم بالمودّة.» " 27

اتهام جاسوسی هاشمی رفسنجانی از آنجایی قوت گرفت که منابع سازمان امنیت روسیه، اف.اس.ب، به منبع ای در داخل نظام گزارش دادند که رفسنجانی برای بازگشت به قدرت و تلاش برای به حاشیه رانده نشدن در تماس با مراکز غربی قرار گرفته است.

" روزنامه الشرق الاوسط به صورت تلویحی اتهام حسین موسویان را همكاری اطلاعاتی با سرویس های امنیتی انگلیس دانست كه جزئیات آن، توسط سرویس های اطلاعاتی روسیه در اختیار مقامات ایرانی گذاشته شد."

این روزنامه بنقل از دکتر علیرضا نوری زاده کارشناس و آگاه به مسائل ایران " از دخالت سرویس اطلاعاتی و امنیتی یك كشورنزدیك به ایران در پشت ماجرای بازداشت "حسین موسویان" دیپلمات ارشد سابق عضوهیات مذاكره كننده هسته ای ایران خبر داد." 28

 

برای جناح راست سنتی، بویژه بخش نظامی آن یعنی الیگارشی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران، که- دولت احمدی نژاد نماد و اقتدار این نهاد است – و بتازگی به آن پیوسته بودند، همین نوع گزارش و یا گزارشات، درست یا غلط کافی بود تا آنها را به واکنش واداشته و در نتیجه بخواهند با شدت و حدت بیشتری رفسنجانی و خانوده او را زیر ضربات و تهاجمات خود بگیرند.

 

در عرصه خارجی نیز الیکارشی سپاه پاسدران با ایدئولوژی انقلاب اسلامی و ولایت فقیه توانستند به سرعت خود را توسعه داده و جا پای مهم و متسحکمی را نه تنها در منطقه، بلکه حتی در آمریکای لاتین و آفریقا بیابند. بخش حاکم در جمهوری اسلامی ایران توانست از طریق مرکز رسول اکرم (ص) در نایروبی و حوزه علمیه امام صادق(ع) تانزانیا "تبلیغ اسلام درماداگاسکار، اوگاندا، کومور، تانزانیا و کشورهای جنوب آفریقا – حوزه علمیه در شرق آفریقا " نقش لجستگی را برای کشورهای شرق و جنوب آفریقا ایفا کند 29  و به سهولت احمد عبدالله محمد سامبی "رئیس‌‌جمهور کومور، مسلمان و شیعه است. در ایران درس خوانده و شاگرد آقاى مصباح یزدى بوده." 30  را در یک انتخابات کاملاً آزاد و دمکراتیک در کومور [ جزایر قمر] بعنوان رئیس جمهوری برگزیده  در این کشور به مسند قدرت بنشاند.

بویژه اوج موفقیت ائتلاف گروه قدرت گرایان سپاه پاسدران در همراهی با  رهبری انقلاب بود که  توانستند در جنگ 33 روزه حزب الله و اسرائیل در تابستان 2006 به پیروزی خیره کننده ای دست یابند. در عراق و افغانستان نیز دولت احمدی نژاد – به همراهی و نیابت از الیکارشی سپاه پاسداران تلاش کرد تا آنجا که ممکن است عرصه را بر نیروهای آمریکایی در این کشورها و حتی در منطقه تنگ کند، تا بلکه از این طریق بتوانند از کاخ سفید امتیازتی گرفته و آنها را برای به رسمیت شناختن حوزه قدرت خود در منطقه به پای میز مذاکره بکشانند. طولی نکشید که این استراتژی دولت احمدی نژاد به سهولت عملی گردید. واشنگتن که تا دیروز در دولت محمد خاتمی، جمهوری اسلامی ایران را به همراهی کشورهای عراق و کره شمالی در محور شرارت قرار داده بود اکنون در دوره زمامداری دولت احمدی نژاد از وی برای حل معضلات و مشکلات خود در منطقه، بویژه در عراق و افغانستان کمک خواسته می شد.  این در حقیقت فرستادن یک پیام روشن به روحانیون محافظه کار در داخل نظام بود که واشنگتن حاضر است جمهوری اسلامی ایران را به عنوان یک قدرت منطقه ای به رسمیت بشناسد. همین نوع امتیاز سبب می شد تا مقامات سیاسی واشنگتن از مقامات جمهوری اسلامی ایران بخواهند تا در تأمل با کاخ سفید این کشور را در عراق و افغانستان یاری رسانند.

 

ولی فققیه مسلمین و الیگارشی سپاه پاسداران، ترکیب جدید قدرت در نظام جمهوری اسلامی ایران

ترکیب جدید قدرت در جمهوری اسلامی ایران برای نخستین بار به گونه ای- میان جناح راست سنتی و الیگارشی سپاه پاسداران-  در هم تنیده شده بود که هیچ یک از بخش های آن، خود را خطری در مقابل دیگری نمی دیدند، بلکه برعکس وجود و حضور هر یک از آنها متضمن حضور و وجود دیگری در این میان بود.  در معادله جدید، آیت الله خامنه ای در رأس جناح راست سنتی، بعنوان ولی فقیه شیعیان جهان، نقش رهبری ایدئولوژیکی را برای خارج از کشور که الیکارشی سپاه پاسداران بشدت به آن احتیاج داشتند را ایفا می کرد – که البته هیچ عنصر دیگری در این مقطع در این نظام قادر به ایفا آن نقش نبود- و نقش اجرایی آن در خارج نیز بواسطه بازوی نظامی سپاه پاسداران تکمیل می شد. این سازمان در میان جنبش های شیعه، سنی ها و اعراب مخالف که با حاکمان عربی خود و غرب سر عناد و دشمنی داشتند، نفوذ قابل ملاحظه ای داشته و همچنین با ارسال نیرو، سلاح و پول، تحت لوای ولایت فقیه و ولی امر شیعیان جهان اقدام می کرد. هر آینه مشخص است که در این ترکیب جدید، احتمال توطئه یکی بر علیه دیگری وجود نداشت، بلکه برعکس بقاء هر یک برای بقاء دیگری لازم و ضروری بود. هیچ یک از آنها حتی تصور حذف کامل یکدیگر را نمی توانستند بکنند. در بستره چنین روند و ترکیباتی بود که برای افزایش قدرت و یکدست شدن حاکمیت و به حاشیه راندن جناح چپ و راست میانه از صحنه سیاسی و اقتصادی کشور، از ضروریات استمرار حاکمیت و دولت احمدی نژاد شمرده می شد.

به این ترتیب جناح راست سنتی به هر ترتیب ممکن در تلاش بود تا این اطمینان و اعتماد به نفس را به دولت احمدی نژاد و خود وی بدهد که دولت او تا 8 سال بر امور جاری کشور ریاست خواهد داشت و بنابراین هنگامیکه احمدی نژاد و اعضای هیأت دولت در 2 شهریور 1387 به مناسبت هفته دولت به حضور آیت الله خامنه ای رهبر انقلاب می رسند تا پای صحبت و رهنمودهای او بنشینند. وی به صراحت به محمود احمدی نژاد وعده داد که او تا 5 سال دیگر همچنان بعنوان رئیس جمهوری برگزیده در نظام حضور خواهد داشت. آیت الله خامنه ای با این وعده که "فكر نكنید كه امسال، سال آخر دولت است؛ نه. مثل كسى كه پنج سال دیگر بناست كار بكند، كار بكنید؛ یعنى تصور كنید كه این یك سال به اضافه‏ى چهار سال دیگر در ید مدیریت شماست. با این دید نگاه كنید و كار كنید و برنامه‏ریزى كنید و اقدام كنید." 31

 

چنین رویکردی و همچنین ابراز چنین موضع گیری از سوی رهبری نظام، جناح راست میانه و به همراه آن جناح چپ و اصلاح طلبان حکومتی را کاملاً برآشفت و برای آنها حضور مجدد محمود احمدی نژاد بر اریکه قدرت می توانست نوید فرآیند نگران کننده ای باشد. در این هنگام فشارهایی برای حضور محمد خاتمی رئیس جمهوری که توانسته بود در سال 1376 جامعه مدنی ایران را در مقابل زیاده خواهی های جناح راست سنتی به تموج در آورد، بسرعت فزونی گرفت.  

هنگامیکه زمزمه هایی مبنی بر حضور و نامزدی سید محمد خاتمی، رئیس جمهوری پیشین جمهوری اسلامی ایران برای شرکت در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در خرداد 1388، به گوش رسید، آیت الله خامنه ای بسختی به مخالفت با او برخواست و وی را به شاه سلطان حسین صفوی تشبیه کرد که در صورت حضور او در رأس قوه مجرئیه کشور، اسباب سقوط و سرنگونی نظام جمهوری اسلامی ایران خواهد شد.

آیت الله خامنه ای در دیدار 24 آذر 1387 خود با جمعی از دانشجویان و اساتید و دانشجویان دانشگاه علم و صنعت از جمله در این ارتباط گفت: " اگر جمهورى اسلامى دچار شاه سلطان حسین‏ها بشود، دچار مدیران و مسئولانى بشود كه جرأت و جسارت ندارند؛ در خود احساس قدرت نمیكنند، در مردم خودشان احساس توانائى و قدرت نمیكنند، كار جمهورى اسلامى تمام خواهد بود." 32

 

در سوی دیگر این رخداد، هاشمی رفسنجانی قرار داشت که می دانست در صورتیکه جناح راست سنتی با همراهی بخش الیگارشی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی قدرت را با کمیت بیشتری در دست گیرند، دور نمای تیره و تاریکی بر علیه او و اعضای خانواده و سرمایه آنها، متوجه شان خواهد شد.

جناح چپ و اصلاح طلبان حکومتی نیز به همان ترتیب همه در مظان اتهام بودند. جناح حاکم دامنه این اتهامات را حتی به مدارک تحصیلی آنها، از جمله مدارک تحصیلی محمد خاتمی و همسر میر حسین موسوی نیز کشانید. تا بلکه از این طریق نیز برای نیروها مخالف خود در اردوگاه مقابل سند سازی کند. 33

بدین ترتیب در دهمین دوره از انتخابات ریاست جمهوری دو جبهه متراکم اما گسترده در مقابل هم شکل و آرایش گرفتند؛ نخست آیت الله خامنه ای، ولی فقیه ی که سودای حکومت اسلامی را در سر می پروراند در اتحاد با الیگارشی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در مقابل جبهه ای قرار می گرفتند که در آن جناح چپ و اصلاح طلبان حکومتی با ایدئولوژی تلطیف شده ملی و مذهبی به همراهی امکانات مالی و سیاسی جناح راست میانه هاشمی رفسنجانی و کارگزاران سازندگی در مقابل هم به صف ایستادند.

این موضوع را محمود احمدی نژاد در نخستین مناظره تلویزیونی خود با میر حسین موسوی به صراحت اعلام داشت. او گفت که وی خود را در مقابل رفسنجانی می بیند و " آقای هاشمی رفسنجانی که حامی جناب اقای موسوی است" آنها را به میدان فرستاده است. احمدی نژاد در ادامه افزود که: "امروز آقای موسوی در برابر من نیست بلكه سه دولت گذشته در برابر من هستند هم آقای موسوی، هم آقای هاشمی و هم آقای خاتمی كه در دوره قبل نیز از آقای هاشمی حمایت كردند. " 34

هاشمی رفسنجانی ناگزیر بود تا هزینه تمامی کاندیداتورها را که یکجا در مقابل محمود احمدی نژاد قرار گرفته بودند، متقبل شود. روسها با استناد به منابعی و اطلاعاتی که از داخل نظام جمهوری اسلامی ایران داشتند، به صراحت به این موضوع اذعان دارند و معتقدند که هاشمی رفسنجانی هزینه هنگفتی را صرف همین موضوع کرده است.

"اجار کوراتوف"، کارشناس انستیتوی تحقیقات استراتژیکی روسیه در مصاحبه اختصاص خود با سرویس بین المللی خبرگزاری ریا نووستی روسیه این موضوع را تائید می کند و در این ارتباط می گوید: " رفسنجانی منبع مالی اصلی تبلیغات انتخاباتی موسوی بود. وی یکی از ثروتمندترین افراد در ایران است. وی پول هنگفتی برای انتخابات هزینه کرده که به اعتقاد برخی از کارشناسان [ سرمایه وی] بیش از یک میلیارد دلار است." 35

 

موضوع شاید زمانی از جدیدت و حساسیت خاصی برخوردار گردید که برای هاشمی رفسنجانی نیز پیروزی با تدبیر و تمهید بر محمود احمدی نژاد تا حد قابل قبولی محرز شده بود. بنابراین هاشمی رفسنجانی سعی کرد برای دلگرمی و شجاعت دادن به مخالفان احمدی نژاد تنها به اقدام بالا بسنده نکرده و سرمایه گذاری و هزینه کردن ها را تنها برای شکست دادن وی موثر نمی دانست. بنابراین رفسنجانی سعی کرد تا رو در رو و در مقابل رهبر انقلاب قرار گیرد و در نامه ای سرگشاده اما هشدار آمیز که متن تند آن درست در آستانه انتخابات ریاست جمهوری انتشار یافت، هم درب تهدید را باز گشاید و هم تلاش کرد تا درب آشتی را نبسته باشد. او متذکر می شود: " سر چشمه شاید گرفتن به بیل ، چو پر شد نشاید گرفتن به پیل"  وی در ادامه  نامه مشهور سرگشاده و تاریخی خود خطاب به آیت الله سید علی خامنه ای که در دسترس همگان قرار گرفته بود در ادامه می نویسد: " شما مانده‌اید و من و معدودی از یاران و همفکران قدیم. از جناب‌عالی با توجه به مقام و مسئولیت و شخصیت‌تان انتظار است برای حل این مشکل و برای رفع فتنه‌های خطرناک و خاموش کردن آتشی که هم اکنون دودش در فضا قابل مشاهده است، هرگونه که صلاح می‌دانید اقدام مؤثری بنمایید و مانع شعله‌ورتر شدن این آتش در جریان انتخابات و پس از آن شوید.

لذا در فرصت باقی‌مانده ضروری به نظر می‌رسد خواسته حق حضرت‌عالی و مردم در خصوص انجام انتخاباتی سالم و پرابهت و حداکثری تحقق یابد. کاری که می‌تواند عامل نجات کشور از خطر و باعث تحکیم وحدت ملی و اعتماد عمومی باشد و فتنه‌گران نتوانند با حدس و گمان نصّ پیامتان در مشهد و در مرقد امام راحل را با هوس خود تحریف کنند و با نادیده گرفتن قانون، بنزین بر آتش‌افروخته بریزند."

وی در آخر نامه خود را با این عنوان به پایان می رساند: " دوست، همراه، و هم سنگر دیروز، امروز و فردایتان" 36

 

پس از دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در 22 خرداد 1388 که بسیاری از جمله جناح چپ و اصلاح طلبان حکومتی،- که مهدی کروبی در رأس آن بود - از آن بعنوان کودتای روسی یاد می کنند. 37  روند اوضاع داخلی و خارجی نظام جمهوری اسلامی ایران به شکل رادیکالی تغییر یافته است. نظامی که بواقع خود ادعای ابرقدرتی در منطقه و بعضاً قدرت جهانی داشت، اکنون در داخل با بحران سیاسی و عدم مشروعیت و انقلابی به ظاهر آرام، اما توفنده، مواجه بود  و همچنین در خارج با چالش های متعددی که مهمترین آنها بحران هسته ای است، دست به گریبان بود و در این شرایط است که جناح راست سنتی برای حفظ و استمرار قدرت، خود را بیشتر وابسته به حمایت کرملین در داخل و خارج از کشور می دیدند.

 

رفسنجانی و ارسال سینگال های آشتی جویانه

روند اوضاع در جمهوری اسلامی ایران و چند پارامتر دیگر سبب شد تا سیگنالهای آشتی جویانه ای از سوی هاشمی رفسنجانی به جانب اردوگاه جناح راست سنتی تحت حاکمیت آیت الله خامنه ای فرستاده شود.

نخستین عامل، اقدامات رادیکال جناح چپ حاکمیت و اصلاح طلبان حکومتی بود. این بخش بویژ میر حسین موسوی، رهبریت اتفاقی جنبش سبز – که برخی از مخالفان رهبریت وی را فرصت طلبانه می نمامند، –  را در داخل و خارج از کشور در دست گرفته و توانسته است نقش رهبری هوشمندانه ای را از خود به نمایش بگذارد. رهبریتی که برای نخستین بار پس از 25 خرداد سال 1360 که جبهه ملی ایران 38  در اعتراض به لایحه قصاص، راهپیمایی میلیونی خود را به نمایش گذاشت. حال این برای نخستین باری بود که عنصری از داخل نظام جمهوری اسلامی ایران توانست در نقش رهبری رادیکال و آشتی ناپذیر اپوزیسیون در داخل و خارج از کشور را در دست گرفته و تعداد قابل توجه ای از مردم و اپوزیسیون و مخالفان نظام را به طور ضمنی و یا مستقیم در کمپین خود بر علیه جناح راست سنتی گرد آورده باشد.

مهدی کروبی نیز در همراهی با رهبریت جنبش میر حسین موسوی، تلاش کرد تا برای رهایی از گزند جناح راست سنتی و الیگارشی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، دست به افشاءگری های گسترده بزند. در این نوع از افشاءگری ها، حتی تجاوزات جنسی به نوباوه گان؛ کشتن، آتش زدن پس از اعمال تجاوز جنسی، انبار کردن اجساد در سردخانه های مخصوص صنعتی که برای این منظور به کار گرفته شده است. دفن اجساد گشته شده گان بعنوان اشخاص مجهول الهویه و مواردی این چنینی بار فشار بر جناح راست سنتی و نظام جمهوری اسلامی ایران را بشکل قابل توجه ای افزایش داده است. بطوریکه ادامه این روند می تواند خطری برای کل نظام تلقی گردد.

اما همه اینها به اندازه تحمیل گزینه روسی به جمهوری اسلامی ایران برای سران هر دو اردوگاه راست سنتی و راست میانه دردناک تر نیست.

مقامات مسئول روسی که از مدتها پیش هوش و درایت علی لاریجانی را در مقام دبیر شورای امنیت ملی در رأس هیات مذاکره کننده هسته ای می ستودند، بعد از اینکه آیت الله خامنه ای پس از حضور ولادیمیر پوتین در حضور ایشان در اکتبر 2007، وی را مجبور به استعفاء کرد. و سپس در سال بعد هنگامی که اطرافیان علی لاریجانی، وی را کاندیدای مناسب و مستعدی برای انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری معرفی کردند، آیت الله خامنه ای با هر گزینه ای به غیر از محمود احمدی نژاد به شدت به مخالفت برخاست. تردیدی نیست که در وضعیت ضعف و انفعال قرار دارند، روسها در تحمیل برادر کوچکتر علی ریجانی؛ صادق لاریجانی در مقام رئیس قوه قضائیه کشور نیز نقش حائز توجه ای را ایفاء کرده باشند.

 

بنابراین از هر دو سوی قطب جناح راست سنتی و راست میانه، بنظر می رسد که آنها خود را در تنگنا از سوی کرملین می بینند، بویژه آنکه اضطراب الیکارشی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، بیش از همه مشهود است. الیگارشی جدید سپاه چند سالی است که قدرت سیاسی، اقتصادی مهمی را در داخل و خارج از کشور در دست گرفته است. بدین ترتیب این الیگارشی با هر گونه محدودیت رهبری و نظام ایدئولژیکی جمهوری اسلامی ایران بسختی مخالفت ورزیده و بشدت نسبت به آن مقاومت می کند، خاصه آنکه این الیکارشی زمانی امکان بقاء و رشد دارد که جمهوری اسلامی ایران بتواند بعنوان یک قدرت برتر منطقه ای باشد و حتی به قدرت جهانی نیز تبدیل گردد. حال که این بخش چنین قصدی را دارد تصور می کند امپراتوری نوین روسیه در شرایط بحرانی که پس از انتخابات ریاست جمهوری بوجود آمده است و با حمایت پنهان و آشکار کودتایی خود دست دولت احمدی نژاد را گرفته است، از سوی تئوریسین های الیگارشی سپاه پاسداران این ذهنیت قوت گرفته است که کرملین تلاش دارد تا دندان تیز و برنده این شیر را کشیده و آنرا در صورت توقف غنی سازی و عدم مداخله در روند صلح خاورمیانه، تبدیل به یک شیری بی خطر بی یال و اشکم کند، که بطور حتم این پروسه منافع این طیف از الیگارشی را نه تنها تأمین نمی کند، بلکه آنرا به طور بنیادین نیز تهدید خواهد کرد.  

 

عدم اعتماد به کرملین و روسیه در ایران امری مسبوق به سابقه است و بسیاری از سیاست مداران و حتی مردم کوچه و بازار نیز به سیاست های روسیه هیچ اعتمادی ندارند. آیت الله خامنه ای نیز در تمامی موارد که کرملین و پوتین سعی داشت تا مطالبات خود را به او بقبولانند مقاومت کرده بود از جمله وقتیکه کرملین از جمهوری اسلامی ایران می خواست غنی سازی را در داخل خاک روسیه و در یک کنسرسیوم بین المللی انجام دهد، وی در روز 24 آذر ۱۳۸۷  در دیدار با دانشجویان و اساتید دانشگاه علم و صنعت، عدم اعتماد خود به روسیه را بیان داشت. آیت الله خامنه ای در چند دوره نشان داده است که به کرملین اعتماد ندارد. همگان بیاد دارند وقتیکه پوتین 16 اکتبر 2007  به ایران آمد و نزد آیت الله خامنه ای رفت تا وی را به طرح پیشنهادی روسیه وادار سازد و تقاضا کرد که قدرت بیشتری به علی ریجانی، مقام دبیر شورای امنیت ملی و رئیس گتفگو کننده هسته ای ایران بدهد، با اشاره آیت الله خامنه ای، علی لاریجانی پس از این دیدار مجبور به استعفا شد.

 

 آنگونه که تاریخ معاصر در نظام جمهوری اسلامی ایران در جریان بوده و بر همگان روشن ساخته است که فعال و انفعالاتی که در ساختارهای داخلی نظام جمهوری اسلامی ایران صورت پذیرفته و سپس گروه هایی که به قدرت دست یافتند با تمامی تلاش و مساعی خود گروه های قبلی در داخل ساختار نظام جمهوری اسلامی ایران را از مدار قدرت به حاشیه و سپس آنها را اخراج کردند.

محمد باقر ذاکری نماینده قوچان در مجلس پنجم شورای اسلامی، به خبرنگار روزنامه سلام در این ارتباط گوشزد کرد: " به تجریه ثابت شده است هر بخشی از نظام که در اختیار جناح راست قرار می گیرد، اصلاً راهی برای ورود دیگران باز نمی گذارد." 39

تردیدی نیست که اگر امروز تنها دو تن از برادران لاریجانی ها با مساعی - مرعی و یا نامرعی-  روس ها بر دو قوا از سه قوای کشور حکم می رانند. این پدیده بظاهر نمی تواند هم برای آیت الله خامنه ای و هم برای هاشمی رفسنجانی نوید از یک خبر خوب با آینده ای روشن باشد. در مرحله نخست این رهبر است که می تواند از روند مذکور احساس خطر کند. بنابراین آیت الله خامنه ای هیچگاه دوست ندارد تا بعنوان یک عنصر مطیع کرملین عمل کند.  آیت الله خامنه ای که دانش تاریخی او بمراتب بیشتر از اندوخته های دانش مذهبی و فقهیی اوست، به درستی می داند که روسها در باطن و نهان تلاش خواهند کرد تا بگونه ای نامحسوس او را به حاشیه برانند، تا مجبور شود درخواست روسیه را مورد پذیرش قرار دهد.

 

اگر روسها بتوانند آیت الله خامنه ای را در عرصه انرژی هسته ای ایران به عقب برانند و او را در مقام ضعف بکشانند، روس ها به آن اکتفا نخواهد کرد و باز هم همچنان تلاش خواهند کرد تا با ایجاد بحران های متعارف او را در حالتی دفاعی قرار داده تا بلکه باز هم بیشتر بتوانند او را به حاشیه رانده تا از وی – در عرصه داخلی و خارجی – امتیازات بمراتب بیشتری کسب کنند. بنابراین با دید رس چنین افق و دورنمایی است که این ذهنیت قوت می گیرد که آیت الله خامنه ای برای تن ندادن به این سناریو و قرار نگرفتن در بطن چنین بازی خطرناکی که ساخته کرملین است روش دیگری را در پیش بگیرد و به آن بهاء دهد تا بار دیگر اختلافات آنتاگونیستی خود را با هاشمی رفسنجانی کاهش داده و یا به کناری نهاده تا بلکه بتوانند اوضاع و امور داخلی را نظم وجهت دیگری بدهند.

 

حال که کرملین برای تکمیل نهایی و بازگشت به حلقه قدرتهای برتر جهانی، توانسته است از سال 2006 به بعد قدرت اقتصادی خود را با ایجاد شوک انرژی به غرب بویژه به اتحادیه اروپا نشان دهد و به همان ترتیب با به حرکت در آوردن ناوگان دوربرد هوایی و دریایی خود با تصاحب نفت و گاز اقیانوس منجمد شمالی و با نصب پرچم تیتانیوم سه رنگ روسیه در قعر آن اقیانوس، ادعای تصاحب آنرا نماید. یعنی در جایی که " دانشمندان تایید می کنند که بیش از 25% از ذخایر جهانی نفت و گاز جهان در قطب شمال قرار دارد." 40

 

در ادامه، روسیه با جنگ گرجستان و اشغال بخشی هایی از خاک این کشور در اوت 2008، قدرت نظامی خود را به مرحله ثبوت رسانیده است. اما در این میان حلقه گمشده ای موجود است و آن قدرت سیاسی روسیه در عرصه بین المللی است. بویژه بحرانی هایی که می توانند امنیت جهانی را تهدید کنند. پروژه ای هسته ای جمهوری اسلامی ایران نیز تحت تاثیر همین کاتگوری قرار می گیرد. بدین ترتیب است که مقامات سیاسی بویژه در راس آنها وزرای خارجه کشورها مهم جهان، برای یافتن راه حلی صلح آمیز، برنامه های هسته ای جمهوری اسلامی ایران اکنون بیش از 2 سال است که دیگر به تهران نمی روند، آنها می دانند که در تهران نمی شود به نتیجه راضی کننده ای دست یافت.

محمود احمدی‌نژاد رئیس جمهوری اسلامی ایران در 6 اسفند 1385 در ششمین همایش سراسری روحانیون و مسئولین سازمان عقیدتی سیاسی ناجا گفت که : " ایران فناوری تولید سوخت را در اختیار دارد و این قطاری است كه در حال حركت است و ترمز و دنده عقب ندارد. چون ما در سال گذشته ترمز و دنده عقب آن را كنده و دور انداخته‌ایم." 41

علاوه بر این رهبری جمهوری اسلامی ایران خود را قدرت برتر منطقه ای می دانست و بنابراین دیگر لازم نمی بیند که به کشور های دیگر از جمله کشورهای غربی در این زمینه امتیاز بدهد. از دید وی امتیاز را تنها حکومت های ضعیف می دهند. به هر ترتیب مقامات سیاسی بین المللی اکنون مدتی است که برای دست یابی به راه حلی پیرامون پروژه هسته ای ایران تنها عازم مسکو می شوند و در کرملین این موضوع را به بحث می گذارند.

بنابراین در چنین شرایطی روسیه خود را ناگزیر می داند تا برای جبران سالهایی را که در محاق بوده است، اکنون این قدرت سیاسی و دیپلماسی خود را با حل صلح آمیز و محدود کردن قدرت منطقه ای و فرا منطقه ای جمهوری اسلامی ایران به نمایش بگذارد.

بنابراین، به همان تناسب که جناح چپ حاکمیت و جناح اصلاح طلبان حکومتی برای تعمیق کردن بحران در داخل کشور می کوشند. از سوی دیگر بخش قابل ملاحظه ای از روحانیون رادیکال نظام نسبت به خطری که پیش روی نظام جمهوری اسلامی ایران قرار گرفته است، به آن هشدار می دهند. بنابراین در این شرایط است که هاشمی رفسنجانی سعی دارد التهابات اخیر را فرو نشانده و به آن نظم و انسجام جدیدی بدهد.

او در آخرین اظهار نظر خود کوشید این پیام را به اردوگاه راست سنتی در حاکمیت برساند که باید دوباره زیر بیرق رهبری جمهوری اسلامی ایران جمع شویم، رهبری که تلاش داشت تا وی را به حاشیه راند و در آنجا وی را حذف کند. رهبر انقلاب اسلامی نیز در نماز جمعه تهران در 29 خرداد 1388،خود عملاً این موضوع را به بطور آشکاری اعلام کرده بود و گفت که با وی دارای اختلافاتی است و در مقابل ِ گزینه او و احمدی نژاد، نفر دوم را بر رفسنجانی بر می گزیند، چرا که نظر رهبری به او نزدیکتر است.

وی از جمله در این باره گفت: " من البته در موارد متعددى با آقاى هاشمى اختلاف‏نظر داریم، كه طبیعى هم هست؛ ولى مردم نباید دچار توهم بشوند، چیز دیگرى فكر كنند. البته بین ایشان و بین آقاى رئیس جمهور از همان انتخاب سال 84 تا امروز اختلاف‏نظر بود، الان هم هست؛ هم در زمینه‏ى مسائل خارجى اختلاف‏نظر دارند، هم در زمینه‏ى نحوه‏ى اجراى عدالت اجتماعى اختلاف‏نظر دارند، هم در برخى مسائل فرهنگى اختلاف‏نظر دارند؛ و نظر آقاى رئیس جمهور به نظر بنده نزدیكتر است." 42

 

رفسنجانی در آخرین سیگنالی را که به اردوگاه رقیب فرستاد، تلاش دارد تا فضای آشتی را در مقابل مخالفان داخلی و خارجی به نمایش بگذارد. خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران - ایرنا گزارش می دهد که  مجمع تشخیص مصلحت نظام با حضور اكثریت اعضا تشكیل جلسه داد و هاشمی رفسنجانی در این جلسه " رعایت دستورات و رهنمودهای رهبری معظم انقلاب، ایجاد شرایط مناسب برای عمل و پایبندی فراجناحی به قانون اساسی و قوانین موضوعه توسط همه و ضدارزش تلقی شدن تخلف از قانون و برخورد با قانون شكنان از هر طرف ، جایگزین كردن فضای عقلایی به جای فضای هیجانی و احساسی و ایجاد فضای نقادی آزاد و استدلال و پاسخگویی مناسب و قانونی به نقدهای منصفانه را از ضروریت‌های شرایط كنونی دانست و افزود: در صورت تحقق این موارد، توجه به اطلاع رسانی‌های رسانه‌های خارجی كه عمدتا با اغراض و اهداف استعماری آلوده است كم و توجه به منابع خبری داخلی افزایش خواهد یافت و تعارضات از سطح جامعه و جناح‌ها به رسانه‌ها و منابع خبری داخلی منتقل خواهد شد.

رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام در بخش پایانی سخنان خود، پایبندی به رهنمودهای رهبری معظم انقلاب در مورد بازداشت‌های حوادث اخیر و احقاق حقوق افرادی كه حقشان ضایع شده و برخورد با متخلفان را راهگشای مسایل موجود دانست و گفت: باید هر كس در هر مقامی خود را ملزم به رعایت آنها بداند و صاحبان تریبون و صاحب نفوذان و رسانه‌ها از دامن زدن به تفرقه و تیترسازی های جنجال ساز خودداری و در جهت ایجاد وحدت و وفاق جامعه راه را باز كنند. " 43

 

بنابراین سوالی که پیش روی همگان قرار می گیرد، این است که آینده نظام جمهوری اسلامی ایران چگونه خواهد بود و آنرا چه کسی رقم خواهد زد؟

تصور می شود که معادله در سطوح داخلی و خارجی نظام جمهوری اسلامی ایران، بعلت عدم موفقیت جناح راست سنتی از حالت بحران کنونی خود خارج شود و نوعی آتش بس، تحمل و بردباری میان آیت الله خامنه ای و هاشمی رفسنجانی در پیش گرفته شود. به همان تناسب نیز بنظر می رسد جناح چپ و اصلاح طلبان حکومتی از جمله شیخ مهدی کروبی و میر حسین موسوی و مردم ایران قربانیان اصلی این فعل و انفعالات سیاسی در نظام جمهوری اسلامی ایران باشند.

هم اکنون نیز این درخواست با صدای بلند به گوش می رسد، از جمله آیت الله جنتی، دبیر شورای نگهبان در خطبه‌های نماز جمعه تهران به تاریخ 30 مرداد 1388، خطاب به آیت الله صادق لاریجانی ریاست جدید قوه قضائیه گفت: " در این جریانات كه تعدادی از این بچه‌های كوی دانشگاه‌ها را گرفتند و در كهریزك با آنان بدرفتاری شد باید با خاطیان نیز برخورد شود اعم از اینكه خاطیان، مسئولین، دست‌اندركاران و یا مدیران باشند كه رهبری نیز در این خصوص تاكید كردند. "

آیت الله جنتی در ادامه خطبه های خود خطاب به رئیس قوه قضائیه " با بیان اینكه اگر قاضی اجرای عدالت نكند از نظر شرعی معزول می‌باشد خطاب به ریاست جدید قوه قضائیه اظهار داشت: برای اجرای عدالت در دستگاه قضایی جذب و دفع‌‌هایی لازم است بدین ترتیب كه نیروهای مخلص، با تقوا و انقلابی جذب شوند و در مقابل افراد بی‌ریشه و بدون تقوا از دستگاه قضایی دفع شوند. "

وی سعی دارد تا رفسنجانی را برای آماده کردن یک معامله، به بی طرفی در این صحنه دعوت کند تا بلکه بدینوسیله بحران میان دو گروه در جناح راست به مصالحه کشیده و متعاقب آن رهبران جناح چپ و اصلاح طلبان حکومتی پدید آورنده گان ِ آوردگاه این نبرد و بحران شناخته شده و تحت پیگرد و مجازات قرار گیرند. بنابراین امام جمعه موقت تهران خواستار بازداشت کسانی شد که به گفته وی ریشه فتنه و ام الفساد اغتشاشات اخیر بودند.

" وی با طرح این پرسش که چرا سران آشوب ها و کسانی که همه می دانند ریشه فتنه و ام الفساد بودند دستگیر نشدند، گفت: البته این افراد به جایی وصل هستند چرا آنها باید آزاد باشند و با توجه به اینکه بازداشت شدگان در زندان می گفتند ما فریب خورده ایم چرا فریب دهندگان دستگیر نمی شوند؟  دبیر شورای نگهبان آنگاه هاشمی رفسنجانی را که برای به صحنه آوردن آنها تلاش کرد، خطاب قرار می دهد و می گوید: "البته اینکه گفته می شود آنها به جاهایی وصل هستند به آن محل های وصل هم باید گفت که بگذارید اینها محاکمه شوند تا آبروی شما هم حفظ شود." 44

همین موضوع نیز از زبان سردار سرلشكر محمد علی جعفری، فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و عضو شورای عالی امنیت ملی به گوش می رسد. ایرنا گزارش می دهد که " فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی طی سخنان مهمی ناگفته هایی را از پشت صحنه کودتای مخملی بیان کرد و از نقش محمد خاتمی،محمد موسوی خوئینی ها ، بهزاد نبوی ، مهدی هاشمی ، ابوالفضل فاتح و مصطفی تاج زاده در اغتشاشات اخیر پرده برداشت. " 45

وی در عصر روز دوشنبه در جمع پیشكسوتان جهاد و شهادت كه در مسجد ولی عصر تهران در ادامه سخنان خود افزود: " ما وظیفه داریم آنها را رسوا كنیم و این وظیفه سنگین بر دوش همه ماست كه وظیفه [ سپاه پاسداران] پیشكسوتان جهاد و شهادت در این زمینه بسیار مهم است. " 46

 

در همین حال آیت الله سید احمد خاتمی امام جمعه موقت تهران و عضو مجلس خبرگان رهبری نیز "از قوه قضائیه ایران خواسته است با "سران اغتشاش گران" با قاطعیت و "بی رحمانه" برخورد کند.

آقای خاتمی در نماز جمعه روز ۵ تیر (۲۶ ژوئن) گفت که "اغتشاش گران" علیه نظام اسلامی خروج کرده اند و "بغی" و "محارب" محسوب می شوند و "اسلام اشد مجازات را برای محاربان پیشنهاد کرده است".

او گفت: "از قوه قضائیه می خواهم که با سران اغتشاشگران که سر در آخور آمریکا و اسرائیل دارند، قاطعانه و بی رحمانه برخورد کند تا مایه عبرت برای همگان باشد". 47

 

حبیب‌الله عسگراولادی، دبیر کل جبهه پیروان خط امام و رهبری و عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی

 نیز در جمع طرفداران خود در حزب موتلفه اسلامی، گزارشی را در این ارتباط فاش می کند و می گوید: " برخی افراد شدت عمل به خرج می‌دهند" یعنی آنکه " در شرایط فعلی كشور افراطی‌ها می‌گویند باید افرادی مانند موسوی و كروبی را محاكمه و اعدام كرد" 48

 

بی هیچ گونه تردیدی در اواخر تابستان موضوع دگردیسی و گرایش هاشمی رفسنجانی به اردوگاه راست سنتی نیز برای رهبریت جنبش "راه سبز امید" میر حسین موسوی نیز کاملاً روشن شده بود. او دریافته که در این میانه ممکن است هاشمی رفسنجانی برای حفظ پاره ای از امتیازات و جلوگیری از حاد شدن بحران داخلی در نظام جمهوری اسلامی ایران تن به پاره ای از سازش ها با جناح راست سنتی بدهد و حتی در گامی جلوتر ممکن است در این میان دو تن از رهبران این جنبش که اکنون شاید دیگر باعث رشک رفسنجانی نیز شده است، میر حسین موسوی و حجت الاسلام مهدی کروبی را وادار به سکوت و یا تسلیم نماید چه بسا در غیر اینصورت به پای میز محاکمه کشانیده و آنان را به عقوبت برسانند. بنابراین از این روی است که میر حسین موسوی در بیانیه شماره 11 که در روز شنبه 14 شهریور 1388 منتشر ساخته است، بیان می دارد که "تاریخ به روشنی نشان می دهد که هرگاه حکومت ها خواسته اند به سوی محو تعدد و تنوع موجود در جوامع بشری دست دراز کنند، چاره ای جز متوسل شدن به چهره های ظاهرا گوناگون اما در جوهر یکسان 'استبداد' نداشته اند".

او در این اطلاعیه فضایی را به پیروان خود نشان می دهد که روند اوضاع  رو به سوی سرکوب گسترده دارد. او همچنین در این اطلاعیه از مردم می خواهد  که در صورت سرکوب این جنبش و این حرکت، و در صورت فقدان رهبری، خود به صورت خودجوش و زیر زمینی این نهضت را ادامه دهند. وی در این باره می گوید: " وظیفه‌ای كه امروز بر عهده همه ما قرار دارد و به صورتی فطری از جمع‌های كوچك و بزرگ و حتی احزاب و تشكل‌های سیاسی ما سر می‌زند آن است كه به صورت هسته‌های معین برای چنین شبكه‌ای عمل كنیم.

از مهمترین نقاط قوت این شبکه، شکل طبیعی اجزای آن است. این واحدها عبارت از گروه‌هایی کوچک اما بسیار متکثر از همفکرانی است که در قالب روابط سابقه‌دار دوستی یا خویشاوندی یا همکاری نسبت به هم آشنایی و اعتماد پیدا کرده‌اند، به صورتی که انحلال آنها امکانپذیر نیست، ...با این همه اولین قدم در راه‌حل پیشنهادی اینجانب آن است که ما ایرانیان، در هر کجای جهان که هستیم، باید این هستههای اجتماعی را در میان خود تقویت کنیم. باید خانه‌هایمان را رو در روی یکدیگر بسازیم؛ ...خانه های خود را قبله قرار دهیم؛ یعنی اگر تا پیش از این هر دو ماه یک بار همدیگر را ملاقات می‌کردیم اینک هفته ای دوبار گرد هم جمع شویم. قدرت شبکه های اجتماعی ما در این امر است.

گرد هم جمع شویم تا چه كنیم؟ ...باید آنها را موضوع تلاش‌های اثرگذار اعتقادی، اجتماعی، سیاسی، علمی، فرهنگی، هنری، ورزشی، عام‌المنفعه و دیگر فعالیت‌های مدنی مشابه قرار داد تا در درازمدت و پس از عبور امواج حادثه و عاطفه همچنان به ایفای نقش تاریخ‌سازی که از آنها انتظار داریم بپردازند ." 49

در اطلاعیه بعدی که در چهارشنبه ۱۸ شهریور ۱۳۸۸ در شماره 12 که پس از بازداشت سید علیرضا بهشتی، مرتضی الویری و سردار مقدم، یعنی پیرامونی های مهم میر حسین موسوی، صادر شد، از جمله آمده است:"روزهایی خطیر در پیش‌رو قرار گرفته است. دستگیری كسانی چون دكتر بهشتی یك نشانه است كه از حوادثی سهمگین‌تر خبر می‌دهد... سلسله حوادث جدیدی كه آغاز شده است به مانند دیگر تحركات كور این ایام برای مخالفان شما جز خسارت باقی نخواهد گذاشت. مراقب باشید كه آنها شما را تحریك نكنند و به هنگام نابود كردن خود به كاشانه و كشورتان لطمه نزنند. " 50

 

نتیجه:

رفسنجانی را نمی شود به همین سادگی شناخت. آنگونه که از سوابق او برداشت می شود وی حاضر است در موارد خاص که مربوط به احتمال ریسک پذیری بزرگ برای او و خانواده و تا حدود نظام جمهوری اسلامی ایران که منطبق بر منافع سیاسی و اقتصادی او می شود، لاجرم حاضر است نزدیکترین وابستگان خود را نیز رها و یا در میانه راه قربانی سازد.

روزنامه بهار در یکی از سرمقاله های خود تحت عنوان"واقع بینی و انصراف"، به این موضوع به روشنی اشاره دارد و دراین باره می نویسد: " در اذهان عمومی هاشمی رفسنجانی به عنوان سیاستمداری واقع بین و زرنگ شناخته می شد و حتی مخالفانش اذعان می کردند که او قادر به تصمیم گیری در شرایط دشوار است. اگر چه همیشه گله می شد که او در تصمیم گیری هایش بسیار راحت دوستانش را قربانی می کند." 51

 

نمونه برجسته آن را می توان در اثنای انتخابات سومین دوره مجلس خبرگان رهبر در اول آبان 1377 جست. یعنی هنگامی که وی در معارضه قدرت سیاسی پس از انتخابات دوم خرداد 1376 که با کوشش و معاضدت او صورت گرفت به پیروزی شگرف محمد خاتمی در کشور انجامید، طولی نکشید که پشت اردوگاه جناح چپ و اصلاح طلبان حکومتی را خالی کرده و باعث شکست فاحش و مذلت بار آنها شد.

 

" تجربه پیروزی در انتخابات دوم خرداد، انگیزه ای شد برای آنکه جناح چپ در دومین دوره انتخابات خبرگان رهبری نیز فعالانه شرکت و نامزدهایی برای ورود به این مجلس معرفی کند. از سوی دیگر روشن بود که جناح راست [ سنتی] به سادگی اکثریت مجلس خبرگان را به حریف واگذار نخواهد کرد. بسیاری از نامزدهای برجسته جبهه دوم خرداد رّد صلاحیت شدند و بدین ترتیب مجمع روحانیون مبارز که رهبران خود را عملاً حذف شده می دید ضمن خودداری از ارائه فهرست نامزدها تلویحاً از کوران انتخابات کنار کشید و صرفاً به دعوت مردم به حضور در پای صندوق های رأی اکتفا کرد. دعوت محمد خاتمی از شورای نگهبان برای نشان دادن صحه صدر بیشتر به منظور گرمی بخشیدن به انتخابات ره به جایی نبرد و اعمال نظارت استصوابی کار به جایی رساند که در بعضی شهرها فقط یک نفر نامزد باقی ماند. در چنین شرایطی حزب کارگزران سازندگی که دبیر کل خود را از دست رفته می دید حسابش را از حساب سایر دوستان جبهه دوم خرداد جدا کرد و در یک حرکت محافظه کاران اقدام به ارائه فهرست های بلند بالای نامزدها در تهران و شهرستان ها نمود. در فهرست نامزدهای مورد حمایت کارگزاران افراد با نفوذی از جناح راست [ سنتی] دیده می شدند. کسانی این تاکتیک کارگزاران را نوعی توافق پنهانی یا در باغ سبز نشان دادن به رقبا [ در جناح راست سنتی] تلقی کردند." 52

حال آنکه در آن برهه، همه از جمله سید محمد خاتمی نسبت به حمایت های رفسنجانی اعتماد کاملی داشتند، بطوریکه " رئیس جمهور خاتمی، از چند ماه پیش [از انتخابات سومین دوره مجلس خبرگان رهبری در آبان 1377 ] به طرفدارانش گفته بود که به طرفداران رفسنجانی اعتماد کنند." 53

هاشمی رفسنجانی نه تنها به قول و قرارهایی که به محمد خاتمی داده بود وفا نکرد، بلکه بشکل نامعقولی زیر پا او را نیز بنفع جناح راست سنتی و آیت الله خامنه ای خالی کرد و باعث شکست مفتضحانه او شد، بطوریکه برخی از صاحبان قدرت در جناح راست سنتی، وی را بشکل تحقیرآمیزی وادار کرده تا در صفحه تلویزیون ظاهر شده و بنوعی انتخابات خبرگان رهبری را تائید کرده و آنرا ستایش نماید.

این دگردیسی که هاشمی رفسنجانی آنرا به سهولت غیرقابل وصفی انجام داد، باعث رنجش گسترده حتی در میان اردوگاه داخلی خود رفسنجانی نیز شد، بطوریکه " برخی از چهرهای سرشناس کارگزاران همچون« کرباسچی» و « عطاء الله مهاجرانی» و « رضا امراللهی و مرتضی الویری» نارضاتی خود را از ائتلاف رفسنجانی با محاظه کاران به خاتمی ابلاغ کردند." 54

روزنامه " الشرق الاوسط" پس از دگردیسی فاحش در اردوگاه رفسنجانی، خبر از ریزش نیرو در داخل ساختار سیاسی این سازمان داد و پیش بینی کرد: " این چند تن به جبهه گسترده ای مرکب از جناح های اصلاح طلب [ جبهه مشارکت ایران اسلامی] بپیوندند که درهفته های آینده اعلام موجودیت خواهند کرد.

این روزنامه می افزاید، این جبهه یک حزب نخواهد بود، اما با این حال کسانی در آن شرکت خواهند کرد که از اصلاحات گسترده در ایران حمایت می کنند. " 55

 

اما این شرح مربوط به گذشته بود. حال سوال این است که امروز هاشمی رفسنجانی چه گزینه و رویکردی را در پیش خواهد گرفت؟

 

درست است جاده های  سیاست نیز در نظام جمهوری اسلامی ایران به همین سادگی و کوتاهی نیست و هر گونه رخدادی و یا احتمال هر گونه رخداد دیگری نیز می تواند شکل سناریو را بنحو قابل توجه ای تغییر دهد و روند اوضاع را نیز تحت تاثیر خود قرار دهد و چه بسا ممکن است به آن سمت و سوق غیر قابل پیش بینی دهد.

 

بنظر می رسد که هاشمی رفسنجانی برای جلوگیری از کاهش قدرت سیاسی و افتصادی خود و همچنین با همراهی بخش قابل ملاحظه ای از رجال سیاسی و روحانی نظام جمهوری اسلامی ایران برای فروکاسن التهابات داخلی که می تواند به یک انقلاب تمام عیار در داخل کشور بیانجامد، گام های خود رابرای جلوگیری از این فرآیند پرشتاب تر کند.

نشانه ها همه حکایت از آن دارند که هاشمی رفسنجانی به جناح مصدر خود میل خواهد کرد، اما این موضوع خود نمی تواند ائتلاف مجدد بی دردسری را میان وی و آیت الله سید علی خامنه ای برقرار سازد. اگر چه هراس رفسنجانی اکنون نه بیشتر از جانب آیت الله خامنه ای بعنوان ولی فقیه و مقام اول کشور، بلکه خوف وی از افزایش بی حد و اندازه قدرت در الیگارشی سپاه پاسداران است. اما به همان اندازه نیز رفسنجانی هوشیاری خود را از دست نمی دهد و بی هر گونه تردیدی امتیاز همراهی با اپوزیسیون داخلی را نیز از کف نمی دهد، چرا که هر آینه او احتمال می دهد که چه بسا بازی از نقطه زمانی و مکانی دیگری شروع خواهد شد پس بنابراین وی کارت های برنده خود را با این سهولت و سادگی از دست نخواهد داد.

 

برخی از آگاهان در جناح راست سنتی، بویژه معمار قدرتمند دیروز و امروز این جناح یعنی موتلفه اسلامی می داند که اصرار بخش رادیکال الیگارشی سپاه پاسداران برای حذف قاطع جناح چپ رادیکال و اصلاح طلبان حکومتی می تواند نظام جمهوری اسلامی ایران را تا مرحله فروپاشی کامل سوق دهند.

 

جناح چپ نظام همچنین در انتخاب میان حذف کامل با تبعات سخت نامعلوم آن و یا سازش تاکتیکی با جناح راست سنتی، در شرایطی که می توانند امتیازات قابل توجه ای را از جناح راست سنتی دریافت کنند تا مانع از حضور میلیونی مردم در خیابان ها شوند، مشتاقانه تلاش خواهند کرد تا بحران را بطرز قابل قبولی کاهش داده و امتیازات خود ارا کسب کنند.

 

مهدی کروبی به فاصله چهار روز پس از حضور در راهپیمایی ۱۳ آبان سال جاری در یک پیام ویدئویی به شرح این موضوع می پردازد و همچنین وی سعی دارد تا نشان دهد که او با بخش رادیکال حرکت های اخیر نیست. وی در این ارتباط می افزاید: " بخصوص به جمعیت گفته بودم که هر کجا شعار انحرافی داده بشود من آنجا توقف می کنم که شعار های انحرافی داده شود و مردمی که می خواهند شعارهای انحرافی بدهند از من جدا بشوند، ما این کار را کردیم." 56

 

اما مهم ترین بخش این سناریو، وجود عناصر رادیکال الیگارشی سپاه پاسداران، بویژه وجود همین نوع عناصر در دولت احمدی نژاد است که بر حذف جناح رادیکال و اصلاح طلبان حکومتی تاکید دارند. اگرچه این گروه آتش بس با رفسنجانی را بنا به ملاحضات تاکتیکی می پذیرند.

 

به هر ترتیب اکنون زمان در گذر است و نظام جمهوری اسلامی ایران در مرحله حساسی از یک سناریو قرار گرفته است. نظام بر اثر بحران مفرط داخلی و همچنین فشار خارجی و جهانی بویژه گروه 1+ 5 و سایه سنگین حمله اسرائیل به جمهوری اسلامی ایران از ضعف مزاجی مفرطی رنج می برد. بحران های داخلی از جمله بحران سیاسی، اجتماعی درحال خارج شدن از کنترل است و بنا به گفته سرلشکر محمدعلی جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی "ناآرامی های پس از دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در ایران را "بزرگترین خطر برای محتوای نظام و انقلاب اسلامی" در ۳۰ سال گذشته و حتی خطرناک تر از جنگ ایران و عراق خواند و گفت: "در این فتنه تا مرز براندازی پیش رفتیم". 57

دیگر مقامات مسئول سپاه پاسداران نیز مرتباً قدرت نظامی خود را به رخ مخالفان سیاسی خود در داخل حاکمیت و همچنین به سطوح مختلف جامعه می کشند.

 

حبیب الله عسگر اولادی، دبیر کل جبهه پیروان خط امام و رهبری، عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی تلاش دارد تا این بهم ریختگی در ارودگاه جناح راست را روشن سازد تا بلکه بتوان بنحوی آنرا جمع و مرتفع کرد.

عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی در ادامه با اشاره به برخی اظهارنظرها مبنی بر حذف جناح اصلاح‌طلب اظهار کرد: «تا آنجا که اطلاع دارم هیچ کس نمی‌خواهد اصلاح‌طلبان را حذف کند. اساسا در یک مردم‌سالاری حقیقی هر رجل سیاسی مذهبی و هر جناح و حزبی بنا به استعدادی که دارد و می‌تواند با مردم ارتباط برقرار کند، جایگاه خاص خود را دارد. حذف آن‌ها نه عملی است و نه سودمند است و نه کسی از اصولگرایان دارای تدبیر و تدبر در صدد انجام این کار است».

عسگراولادی در پایان سخنانش با اشاره به دیدار اخیر خود و تنی دیگر با هاشمی رفسنجانی اظهار کرد: «در دیدار خصوصی و صمیمانه بنده و جمعی از دوستان مجمع تشخیص مسائل مربوط به انتخابات دور دهم ریاست‌جمهوری و حوادث پس از آن، مقابله با ترفندهای دشمن در ایجاد شکاف بین رهبران جمهوری اسلامی و شکاف بین دولت و ملت و ... بحث شد که نتایج خوبی گرفتیم و آثار و نتایج آن را همه دیدید و از این پس هم ان‌شاءالله خواهید دید. ما آقای هاشمی رفسنجانی را یک شخصیت موثر و قابل احترام می‌دانیم و نقش ایشان را در ثبات و آرامش جامعه انقلابی‌مان کلیدی می‌دانیم و دلسوزی ایشان برای مردم و انقلاب و رهبری بر کسی پوشیده نیست». 58

 

باری کسانی که روند و فرآیند داخلی نظام جمهوری اسلامی ایران را به همراه کارسازان داخلی آن رصد می کنند، چه بسا به سهولت در می یابند که نشانی هایی را که عسگراولادی از آن یاد می کند تماماً در اردوگاه جناح الیگارشی سپاه پاسداران جمع شده اند و نماد تمام و کمال آن احمدی نژاد و دولت وابسته به الیگارشی سپاه پاسداران است.

 

بنابراین اکنون آیت الله خامنه ای  نیز همگام و همسنگ با هاشمی رفسنجانی از دو موضوع حساس که امروز رخ نموده است احساس بی اعتمادی می کنند و طبیعتاً این احساسات نیز آنها را به هراس وا می دارد. نخست قدرت گیری فزآینده الیگارشی سپاه پاسداران و در ضلع دیگر آن افزایش قدرت در خانواده لاریجانی ها است که دارای مناسبات نزدیک با مقامات روسی در کشور هستند و بی شک اعتراضات در داخل کشور می تواند روند آرامش و آسایش را از آنان سلب کنند.

 

10 نوامبر 2009

حسین زربخش

hossein105@hotmail.com

 

 

منابع:

1- عصرآزادگان 13 دی 1378

2- هاشمی رفسنجانی نیز این حکایت را تائید می کند و از جمله در این باره می نویسد: " زمینه آشنایی من با امام از همان سالهای اول تحصیل در قم فراهم شد ، منزل اخوان مرعشی مقابل منزل امام بود... با این همه همسایگی ما با ایشان زمینه آشنایی بیشتری شد ، از همان روزهای اول که امام را دیدم ، مجذوب ایشان شدم ، چهره ای با ابهت و دوست داشتنی با رفتار و منشی جذاب ، با برخوردهای مکرر و روزمره حس کنجکاوی من بیشتر تحریک می شد و در جستجوی بهانه آشنایی بیشتر و بیشتر بودم . همین حس ، انگیزه دوستی با آقای مصطفی شد ، ایشان طلبه جوانی بودند که به لحاظ دوره تحصیلی ا زما جلوتر ولیکن انسان بسیار با محبتی بود .

در مسیر رفت و آمد گاهی با امام یا آقای مصطفی همراه می شدیم و ضمن احوالپرسی سوالی مطرح می کردیم پیرامون مباحث اخلاقی ، ادبی ، فکری و .... از اینجا اطلاعات خوبی درباره خانواده و زندگی امام برایم فراهم شد و جاذبه عمیق تری پیش آمد سعی می کردم که قدری همت را بیشتر کنم تا بتوانم در مسیر سوالاتی مطرح کنم که امام را وادار به جواب جدی کند .

ایشان هم – چنان که روش همیشگی شان بود – پاسخهای کوتاهی می دادند... بدینگونه بود که بیت امام برای من و شماری از دوستان به صورت محل ثابت حضور در آمد . "

برگرفته از کتاب امام خمینی به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانی چاپ مرکز نشر و تنظیم آثار امام خمینی ( ره )

http://www.hashemirafsanjani.ir/?type=dynamic&lang=1&id=963

3- آیت الله بروجردی در اول آوریل 1961 بر اثر سکته قلبی و آیت الله کاشانی در 12 مارس 1962 بعلت بیماری ذات الریه در سنین 87 و 80 سالگی به فاصله یکسال از یکدیگر درگذشتند.

4- برگرفته از کتاب امام خمینی به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانی چاپ موسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام خمینی ( ره )

http://www.hashemirafsanjani.ir/?type=dynamic&lang=1&id=971

5- http://www.hashemirafsanjani.ir/?type=dynamic&lang=1&id=1336

6- بخشی اپوزیسیون بورژوازی سنتی بازار که به سازمان مجاهدین خلق ایران کمک های مالی می رساندند نیز از سوی سرمایه داری حاکم بازار مورد پیگرد و دستگیر و بسیاری از آنان اعدام گردیدند.

7- " در روزهای اول انقلاب، به سبب آنکه نه یک طرح عمومی برای ساختمان جامعه جدید داشتند و نه برنامه ئی برای اجرای این طرح، میخواستند براساس توده ستائی و توزیع امتیازات میان مستعضعفان حکومت خویش را بسازند، اما بتدریج " استبداد اقتصادی بسود مستضعفان " جای خود را به لیبرالیسم اقتصادی سپرد. با تشکیل دولت رجائی امتیازها پی در پی به وارد کنندگان و آنها که بازار داخلی و بازرگانی خارجی را در دست داشتند داده میشدند. دربحث آزاد درباره بودجه سال 1360، آقای مهندس سحابی پرسید چرا از قشرهائی که 1200 میلیارد ریال [بالغ بر 17 میلیارد دلار ] در سال 1359 سود برده اند، مالیات نگرفتید و چرا در بودجه امسال پیش بینی نکرده اید از این سودی که در تاریخ ما بی مانند بوده است مالیات بگیرید؟  آقای وزیر مشاور پاسخ داد، چون نمی توانیم بگیریم، از این جهت بابت وصول مالیات نیز رقمی را در بودجه ذکر نکرده ایم. و همین دولت براحتی میتواند روزی 50 جوان از 12 ساله به بالا را اعدام کند. چطور است از کسانیکه سودهای افسانه ئی بدست می آورند، نمی تواند مالیات بگیرد اما نوجوانان و جوانان را میتواند گروه گروه اعدام کند؟ جواب اینست که آن ناتوانی بدلیل این توانائی است و بعکس اگر آزادیهای برجا میماندند آن سودها به جیب اقلیتی کوچک نمی رفتند و این اعدام ها نیز ضرورت پیدا نمی کردند. "

ابوالحسن بنی صدر؛  خیانت به امید - مراجعه شود به صفحات 76 و 77

برای مطالعه بیتشر به مقاله " بازخوانی انتخابات دوم خرداد 1376؛ یک واقعیت یا یک توطئه ؟" بخش " شکاف اقتصادی و نوسانات ایدئولوژیکی" مراجعه فرمائید.

8- صحیفه نور؛ جلد ‏8، صفحه 237

9- صحیفه نور؛ جلد 18، صفحه 255 - سخنرانی آیت الله خمینی در 26 آذر 1362، در جمع اعضاى كمیسیون بازرگانى

10- صحیفه نور؛ جلد 19، صفحه 409- سخنرانى در جمع اعضاى هیأت دولت با حضور: سید على خامنه‏اى،رئیس جمهور و میرحسین موسوى، نخست وزیر و اعضاى‏ هیأت دولت. 9 آبان 1364  

11- صحیفه نور؛ جلد 20، صفحه 124 - سخنرانى در جمع اعضاى هیأت دولت، بمناسبت هفته دولت با حضور: سید على خامنه‏اى،رئیس جمهور و میرحسین موسوى، نخست وزیر و مشاوران ریاست جمهور و معاونان نخست وزیر- 8 شهریور 1365

12- منبع قبلی

13- کیهان 27 فروردین 1362

14- انشعابیون در اطلاعیه یی که در تاریخ 29 اسفند 66 منتشر کردند، علت انشعاب خود را " کنار گذاشته شدن افراد صالح و به زیر سوال کشیده شدن برخی صلحا در لیستها مختلف و از آن پر خطرتر، طرح اسامی غیر مقبول و خارج از ضابطه" عنوان کرده و گفته بودند که خودشان به معرفی کاندیدا اقدام خواهند کرد. چند روز بعد که آیت الله خمینی در پیامی که به مناسبت انتخابات منتشر ساخت به همگان توصیه کرد تا به کسانی رأی داده شود که طرفدار اسلام ناب محمدی باشند و اسلام سرمایه داری و اسلام مرفهین بی درد و اسلام آمریکایی را طرد نموده باشند، انشعابیون تحت عنوان « مجمع روحانیون مبارز» که روزنامه سلام نیز ارگان آنها بود در بیانیه یی اعلام کردند که " اساساً فلسفه اعلام موجودیت خود را پیگیری و جدیت بر مواضع اسلام ناب محمدی و اسلام محرومان و مستضعفان و فاصله گرفتن و مبارزه کردن با اسلام سرمایه داری و اسلام مرفهین بی درد و منافقان" می دانند.

15- صحیفه نور؛ جلد 18، صفحه 252

16- صحیفه نور؛ جلد 18، صفحه 254

17- صحیفه نور؛ جلد 18، صفحه 256

18- برای اطلاع بیشتر در این باره به مصاحبه مفصل ناطق نوری، پیرامون " علل شکست وی در انتخابات ریاست جمهوری" و همچنین « ماجرای 99 نفر» پیرامون مخالفت با نخست وزیری میرحسین موسوی. اطلاعات بین المللی 13 اسفند 1379 برای مطالعه بیشتر به صفحه 6 این روزنامه مراجعه کنید.

همچنین به مقاله " بازخوانی انتخابات دوم خرداد 1376؛ یک واقعیت یا یک توطئه ؟"

19- ماهنامه صنعت حمل و نقل   مرداد 1368

20- اشاره به سخنرانی فائزه هاشمی در یکشنبه 26 مهر 1377 در دانشکده علوم پزشکی اراک که گفت:" «من هیچ حساسیتی روی نوع پوشش ندارم و معتقدم کت و دامن گشاد و مانتو هم می تواند، حجاب کامل باشد.» وی اضافه کرده: « اگر مانتو حجاب محسوب نمی شود، پس چگونه است که کارکنان نمایندگی های [ جمهوری اسلامی] ایران در خارج از کشور از این نوع پوشش استفاده می کنند.»؟

اطلاعات بین اللمللی چهارشنبه 29 مهر 1377

21- اطلاعات بین اللمللی 27 مهر 1377

22- اطلاعات بین المللی 25 خرداد 1380 

23- روزنامه رسالت 12 شهریور 1375  

24- روزنامه عصر آزادگان اول اسفند 1378 

25- نماز جمعه 26 اردیبهشت 1376

26- اطلاعات بین المللی 11 مه 1999

27- http://farsi.leader.ir/langs/fa/index.php?p=bayanat&id=3048#

28- سایت آفتاب  ۱۷ اردیبهشت ۱۳۸۶

http://www.aftab.ir/news/2007/may/07/c1c1178554320_politics_iran_hossein_mosaviyan.php

29- حجت الاسلام سید مرتضی عاملی، مدیر مرکز رسول الاکرم نایروبی کنیا گفت: تا کنون توانسته ایم بیش از هزار نفر از علاقمندان به کسب دانش وف راگیری علوم اسلامی را در این مرکز پذیرش و در زمینه های مختلف تربیت کنیم. مدیر مرکز رسول اکرم (ص) نایروبی با اشاره به نیاز شدید مسلمان شرق افریقا به مبلغان اسلامی تصریح کرد: این مرکز از کشورهای گوناگون از جمله ماداگاسکار، اوگاندا، کومور، تانزانیا و کشورهای جنوب آفریقا پذیرای علاقمندان است.چند دبیرستان اسلامی راه اندازی کردیم تا دانش آموزان مستعد در این مدارس همراه فراگیری دروس آکادمیک، دروس اسلامی را نیز فرا گیرند. این مسئله باعث شد که با جذب نخبگان به سوی حوزه علمیه، کیفیت علمی طلاب را بالا ببریم. این طرح در پنجمین سال خود است. وی خاطر نشان کرد: در نظر داریم مرکز جدیدی برای بانوان علاقه مند تاسیس کنیم. چرا که خواهران استقبال زیادی از برنامه های اسلامی در این کشور دارند.

رسا نیوز

http://balatarin.com/permlink/2007/1/4/1010284

30- اعتماد ملی  31 تیر 1388

31- آیت الله خامنه ای در دیدار با دیدار رئیس‏جمهوری و اعضاى هیئت دولت 2 شهریور 1387

http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3661

32- آیت الله خامنه ای در دیدار با اساتید و دانشجویان در دانشگاه علم و صنعت‏- یکشنبه ۲4 آذر ۱۳۸۷ برابر 14 دسامبر 2008

http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=4992

33- برای مطالعه بیشتر به مقاله "انتخابات ریاست جمهوری و بحران مشروعیت مدارک تحصیلی" مراجعه کنید.

34- خبرگزاری فارس 13 خرداد 1388 

http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8803131345

35- خبرگزاری «ریا نووستی» روسیه، 26 تیرماه

http://pe.rian.ru/interview/20090717/122379519.html

36- بخش های از متن انتشار یافته نامه سرگشاده هاشمی رفسنجانی در 19 خرداد 1388

37- "بلافاصله پس از درگیری های تهران طی روزهای 20 و 21 ژوئن، «مهدی کروبی» بیانیه ای در سایت رسمی حزب خود منتشر کرد. او در آن دولت را فراخوانده بود که تعرض به معترضان را متوقف كرده و بازداشت شدگان را آزاد کند. در این بیانیه چنین گفته شده بود: «شما پلیس ها را به همسایه شمالی فرستادید تا در آنجا آموزش ببینند که چگونه تظاهرکنندگان را مورد ضرب وشتم قرار دهند و با گاز اشک آور آنان را متفرق کنند»... همزمان شایعاتی منتشر شد که نیروهای ویژه روسیه در متفرق سازی تظاهرات دست دارند و «مشاورین» روس در دولت ایران خدمت می کنند."

برای اطلاع بیشتر به روزنامه اعتماد ملی  پنجشنبه  اول مرداد 1388 شماره 975 صفحه 3 – مراجعه کنید.

38- آیت الله خمینی در اعلام حکم ارتداد جبهه ملی ایران اعلام کرد:

" من دو تا اعلامیه از «جبهه ملى»، كه دعوت به راهپیمایى كرده است، دیدم. در یكى از این دو اعلامیه، جزء انگیزه‏اى كه براى راهپیمایى قرار داده‏اند، لایحه «قصاص» است. یعنى مردم ایران را دعوت كردند كه مقابل لایحه قصاص بایستند. در اعلامیه دیگرى كه منتشر كرده بودند تعبیر این بود كه «لایحه غیر انسانى»! ملت مسلمان را دعوت مى‏كنند كه در مقابل لایحه قصاص راهپیمایى كنند، یعنى چه؟ یعنى در مقابل نص قرآن كریم راهپیمایى كنند! شما را دعوت به قیام و استقامت و راهپیمایى مى‏كنند در مقابل قرآن كریم. نص قرآن كریم... خوب، «جبهه ملى» تكلیفش معلوم است؛ آن صریحاً به ضد اسلام قیام كرده ... اینها مرتدند. «جبهه ملى» از امروز محكوم به ارتداد است. "

صحیفه نور ؛ جلد ‏14، صفحات 449؛  455، 456 و 462

پیام  آیت الله خمینی در حکم ارتداد جبهه ملی  به تاریخ 25 خرداد 1360

39- اطلاعات بین المللی 21 آبان 1377

40- خبرگزاری ریا نووستی روسیه  25 دی 1386

http://pe.rian.ru/science/20080115/96884096.html

41- خبرگزاری فارس یکشنبه  6 اسفند 1385 

http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8512060238

42- آیت الله خامنه ای، نماز جمعه تهران 29 خرداد 1388

http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=7190

43- خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران – ایرنا  ۳۰ مرداد ۱۳۸۸

http://www2.irna.ir/fa/news/view/menu-237/8805306398162037.htm

44- روزنامه مردم سالاری  شنبه 31 مرداد 1388

http://www.mardomsalari.com/Template1/News.aspx?NID=60642

45- خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران – ایرنا   10 شهریور 1388

http://www.irna.ir/View/FullStory/?NewsId=662497

46- خبرگزاری فارس  چهارشنبه  11 شهریور 1388

http://www.farsnews.net/newstext.php?nn=8806110001

47- http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2009/06/090626_op_ir88_ahmad_khatami.shtml

48 سایت آفتاب  چهارشنبه ۶ آبان ۱۳۸۸ 

http://aftabnews.ir/vdcd5n0n.yt0x56a22y.html

49- در ادامه این بیانیه آمده است:

" جمع‌های خویشاندوندی، همسایگی، دوستی، جلسات قرآن، هیئات مذهبی، کانون‌های فرهنگی و ادبی، انجمن‌ها، احزاب، جمعیت‌ها، تشکل‌های صنفی، نهادهای حرفه‌ای، گروه‌هایی که با هم ورزش می‌کنند یا در رویدادهای هنری حاضر می‌شوند، حلقه همکلاسی‌ها، گروه فارغ‌التحصیلانی که هنوز دور هم جمع می شوند، همکارانی که با یکدیگر صمیمیت یافته‌اند، و . . . ؛ هر کدام از ما در چندین نمونه از این زیرمجموعههای کوچک عضویت داریم و این دست‌مایه اصلی گفتگو و ارتباط میان هسته‌های جامعه ماست. بلكه تجربیات اخیر نشان داد خرده‌رسانه‌هایی که از این روابط زاده می‌شوند می‌توانند سریعتر و موثرتر از هر رسانه عمومی دیگر عمل کنند، مشروط بر آن که ظرفیت‌های این شبکه از طریق توافق بر روی یک آرمان بزرگ به فعلیت برسد.

 

ما زمانی موفق به برقراری ارتباط موثر با یکدیگر خواهیم شد که در شعاری مشترک همصدا شویم؛ شعاری دقیق و عمیق که قادر به تأمین خواسته‌های ما باشد. بخش مهمی از توانمندی‌هایی که اینک در شبکه‌های اجتماعی ما ایجاد شده است مرهون آن است که شعار و آرمانی مشترک پیدا کرده ایم. تعادل طلایی ویژگی مهم این شعار و آرمان است، به صورتی كه اگر بر آن بیفزاییم چه بسا كسانی كه نتوانند یا نخواهند با آن همصدا شوند، و اگر از آن بكاهیم چه بسا قشرهایی كه امیدهای خود را در آن نیابند. این بزرگترین سرمایه ماست که باید در پالایش و پاسداری از آن بیشترین دقت و همت را به کار بگیریم.

 

ما اگر صرفاً در یک انتخابات شرکت کرده بودیم برخورداری از حمایت اکثریت مردم برایمان کافی بود. اما در یک حرکت عظیم اجتماعی، اکثریت تنها زمانی به پیروزی می‌رسد که به اجماع نزدیک شود و آن گاه از مشروعیت غیرقابل‌مقاومت برخوردار خواهد شد که توجه خود را نسبت به دغدغه‌ها و حقوق کسانی که امروز یا فردا ممکن است متفاوت با او بیندیشند و در اقلیت قرار گیرند به اثبات برساند."

http://www.kaleme.com/pages/283.php

50- بیانیه شماره 12 مهندس موسوی:

بسم الله الرحمن الرحیم  

"خبر دستگیری برادران عزیز آقایان دكتر سید علیرضا بهشتی و مهندس مرتضی الویری مسئولان كمیته پیگیری امور آسیب دیدگان حوادث ایام اخیر و سردار مقدم مسئول كمیته ایثارگران ستاد انتخاباتی اینجانب موجی از شگفتی و ابهام در دلبستگان به نظام اسلامی ایجاد كرده است. آنان به بند كشیده شده اند در حالی كه جرمی جز پیروی از راه انقلاب و دفاع از اجرای عدالت در مورد خون‌های به‌ناحق ریخته شده و كمك به خانواده بی گناهانی كه پس از انتخابات به زندان افتاده اند ندارند...

کاملا پیداست که تلاش‌های شما برای بازگرداندن آرامش به جامعه قرار نیست با پاسخی خردمندانه روبرو شود. روزهایی خطیر در پیش‌رو قرار گرفته است. دستگیری كسانی چون دكتر بهشتی یك نشانه است كه از حوادثی سهمگین‌تر خبر می‌دهد. اما باطل رفتنی است و آن چیزی كه به مردم سود می‌رساند باقی می‌ماند. و اما ما ینفع الناس فیمكث فی الارض. آرامش و هوشیاری خود را حفظ كنید. سلسله حوادث جدیدی كه آغاز شده است به مانند دیگر تحركات كور این ایام برای مخالفان شما جز خسارت باقی نخواهد گذاشت. مراقب باشید كه آنها شما را تحریك نكنند و به هنگام نابود كردن خود به كاشانه و كشورتان لطمه نزنند.

اینجانب  به ویژه هتك حرمتی كه از بهشتی مظلوم شده است را به فرزندان آن شهید و شاگردان و پیروان و دوستداران او و تمامی دلبستگان به انقلاب و اسلام تسلیت می‌گویم و از خداوند آرزومندم ضایعه‌ای كه با این عمل در قلب مردم ما ایجاد شده است با جاودانه كردن آبروی این خاندان جبران شود.

میر حسین موسوی

http://www.kaleme.com/pages/325.php

51- اطلاعات بین اللمللی  10 خرداد 1379

52- مقاله " 20 سال انقلاب اسلامی؛ 20 ماه دولت خاتمی"   نوشته دکتر محمد قراگوزلو – اطلاعات سیاسی – اقتصادی - اطلاعات بین اللمللی چهارشنبه اول اردیبهشت 1378 ص 9

53- اطلاعات بین الملی 14 آبان 1377 

54- منبع قبلی

55- منبع قبلی

56http://www.radiofarda.com/content/F7_Karroubi_Criticize_Iran_Goverment_Treatment_about_US/1872303.html

57 سرلشکر محمدعلی جعفری روز جمعه ۱۰ مهر ماه (۲ اکتبر) در گردهمایی مسئولان بسیج دانشجویی دانشگاه های ایران

http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2009/10/091002_op_ir88_sepah_basij_jafari_students_university.shtml

58 - سایت آفتاب نیوز  شنبه ۳۱ مرداد ۱۳۸۸

http://aftabnews.ir/vdcba5b9.rhb5spiuur.html


November 12th, 2009


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل بین المللی